پارت چهارم❤️ محمد: چند دقیقه بعد دیدم یه دکتر داره به سمت ما میاد👍 دکتر:سلام محمد آقا😉 محمد : سلام آقا افشین😅 افشین:چی شده بلا دوره😌😀 محمد : من که نه یکی از بچه ها😉 افشین : خوب کجاست؟ محمد: بیرون تو ماشین نشستن اینجا که جا نیست برادر من😢😁 افشین: خوب بریم😉 محمد: رسیدم به ماشین که ماشینم تو پارکینگ بیمارستان پارک کرده بودیم👍 محمد:خوب یه چند لحظه! فرشید.... فرشید: جانم🌸 محمد :اینم دکتر فرشید : سلام 😊 افشین : سلام فرشید : آقا ایشون یکم برام آشنا هستن🤔😊 محمد: آقا فرشید ایشون افشین هستن قبلاً پزشک سایت بودن😉 فرشید:آها راست می گوید ها😄 محمد : نظرتون چیه که ما هم یه بیمار داریم 😁 دکتر جان....👌 افشین: خوب با اجازه👍 خوب سلام آقا ی.... محمد : رسول ... اسمشون رسول هست😅👍 افشین : یه ماینه کردم و به محمد گفتم...!!! افشین: محمد باید بستری شه ایشون😞 محمد : چی شده آخه😢 افشین: من کار های بستری رو انجام میدم میگم پرستار ها هم بیان رسول رو ببرن داخل😔 آخه زیاد حالش خوب نیست ادامه دارد....