آرمسترانگ ،نویسندهی دو کتاب با عناوین "محمد ؛زندگی نامهی یک پیامبر " منتشر شده در 1991 میلادی و "محمد؛ پیامبری برای زمانهی ما" منتشر شده در 2006 میلادی ، در باره حضرت محمد صلی الله علیه وآله می باشد . وی کتاب اول خود را پس از اهانت های سلمان رشدی نگاشته و دو مین کتاب را پس از واقعهی یازده سپتامبر تالیف کرده است .تلاش ایشان این است که اتهامات رسانه های غربی و نگاه بغض آلود به اسلام را پاسخ داده و خواننده را با حقیقت چهره اسلام و حضرت محمد صلی الله علیه وآله ،که محبت و صلح است، آشنا سازد .
وی در قسمتی از مقدمهی کتابِ اول خود می گوید:
من اين كتاب را به اين خاطر نوشتم كه، در واقع، افسوس مىخورم كه سيماى محمد (ص) براى مردم غرب فقط تصويرى باشد كه كتاب رشدى ارائه مىدهد... زيرا محمد (ص) را يكى از نوادر تاريخ بشريت يافته بودم... در طى 10 سال بعد، اسلام ستيزى مردمان غرب رو به سردى گزارد و اگرچه هر از گاهى جرقههائى شعلهور مىگشت ولى به نظر مىرسيد كه مردم علاقه بيشترى براى تشكيك در داستان رشدى نشان مىدهند.
وی در ادامه به منتقدینی که واقعهی یازده سپتامبر را دستاویزی برای هجوم به آموزه های اسلام قرار داده اند چمیم پاسخ می دهد :
اكثر منتقدين اسلام بيشتر به آيههائى از قرآن اتكا مىكنند كه در آنها به جنگ و انتقامگيرى توجه گرديده و مىتواند به راحتى روحيه افراطىگرائى را در خواننده خود تقويت نمايد. آنها، اغلب اين را ناديده مىگيرند كه در كتابهاى مسيح و موسى (عليهما السلام) نيز مىتوان عباراتى حاكى از همين خشونت را پيدا كرد. در تورات، مردم اسرائيل بارها به خراب كردن شعائر مذهبى قوم1 و بيرون راندن آنان از سرزمين مقدس و عدم انعقاد هچگونه پيماننامهاى با آنان توصيه شده است. گروه بخصوصى از افراطيون يهودى همين آيهها را براى بيرون راندن فلسطينىها از سرزمينهايشان و مخالفت با طرح صلح خاورميانه به كار بردند.
تقريبا همه مىدانند كه استفاده از اين آيات، و حمل آنها بر اين معانى، كارى غير اصولى است. اگرچه مسيح هميشه چهرهاى صلحطلب معرفى شده است اما در انجيل آيههاى بسيارى هستند كه به تهاجم و نبرد تشويق مىكنند. حتى در يك مورد مسيح مىگويد: من نه براى صلح بلكه براى ستيز آمدهام. ولى هيچكس اين آيهها را در كشتار هشت هزار مسلمان بوسنييائى به دست مسيحيان صربستان مورد استفاده قرار نداد. در آن زمان هيچكس مسيحيت را ذاتا خطرناك و متجاوزگر قلمداد ننمود.
زيرا اطلاعات مردم به قدرى در مورد اين دين بالا بود كه هيچكس اجازه چنين ادعائى را به خود نمىداد. بيشتر مردم در غرب آنچنان از اسلام بىاطلاع هستند كه به هيچوجه نمىتوانند در داورىهاى خود نظرى منطقى و صحيح ابراز نمايند. با اين وجود، و با همه تاريكى حاكم بر مردم غرب، در مورد اسلام گاهى نيز جرقههائى از اميد و خوشباورى درخشيده است.
وی در ادامه بدین نکته اشاره می کند که خیره سری برخی از مسلمانان و افراط گرایی آنان ارتباطی با آموزه های اسلامِ اصیل نداشته و همان گونه که از نام "اسلام" بر می آید ؛ پایه های فکری این دین الهی بر "سِلم" و "صلح" قرار گرفته است .
مشابه این سخنان، در کتابی از خانم بِوِرلی میلتون ادوارز ،استاد علوم سیاسی دانشگاه کویین بلفاست ذکر شده است. وی معتقد است که غربیان تنها بر آموزهی جهاد در اسلام تمرکز کرده اند و با توجه به رخدادهایی مانند یازده سپتامبر تلاش بر نشان دادن چهره ای خشن از اسلام دارند .این در حالی است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله مبنای کار خود را صلح قرار داده و اصل جهاد برای دفاع از مرزها و جان مسلمانان بوده است .وی متذکر می شود که بن لادن نماینده اسلام نیست و اگر قرار باشد برخوردهای برخی از افراطیون در یک دین را به حساب آموزه های رهبر آن دین گذاشت، پس افراط های یهودیان و مسیحیان نیز به آیین یهود و مسیحیت بازمی گردد!