#در_چنگال_عقاب 25
✳️✳️
⬅️ درخصوص مکالمات رادیویی هم ذکر این نکته ضروری است که در صورت ناتوانی خلبان مسافربری در اجابت درخواست ـ از قبیل نامناسب بودن باند برای فرود یا موارد اضطراری در داخل هواپیما ـ مراتب بایستی از طریق تماس رادیویی یا ارسال علائم بصری در شب (روشن و خاموش کردن چراغهای موقعیت روی بالها) به تأیید هواپیمای رهگیر برسد.
خلبان شکاری ایرانی از این قوانین آگاه بود و لذا تلاش میکرد مطابق آموزههای خود به هواپیمای مسافربری قرقیزستانی نزدیک شود.
در فاصله هزارپایی از سمت چپ و پس از شناسایی شماره هواپیما، شکاری ایرانی اکنون به موازات و در کنار هدف و اندکی بالاتر از هواپیمای مسافربری روی کانال بینالمللی گارد در باند فرکانسUHF با اعتماد به نفس وخونسردی کامل بار دیگر چنین اعلام میکند:
«هواپیمای با معرف شناسایی Lyn 454 توجه کنید… این صدای خلبان شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران است. هواپیمای شما رهگیری شده است. لطفاً از سمت چپ برای نشستن در فرودگاه بینالمللی بندرعباس گردش کنید…»
👈👈عدم پاسخگویی خلبان مسافربری به مکالمات رادیویی،آن هم روی فرکانس بینالمللی گارد، که در هر لحظه برای تمامی پرندههای پروازی در منطقه به سهولت قابل دریافت است. برای خلبان فانتوم ایرانی چند فرض
را به دنبال داشت:
شاید خلبان هواپیمای مسافربری در سکوت نیمه شب، در ساعت ۲ و ۳۰ دقیقه بامداد، با قرار دادن هواپیما در وضعیت خودکار پرواز، بیدغدغه، فارغ از محیط پیرامونی خود، پرواز را ادامه میدهد… و یا شاید صدا با اختلال رادیویی همراه شده است و خلبان دریافت صحیحی از کلمات ندارد و یا اینکه خلبان ورودی شنوایی خود را نسبت به همه پیامهای رادیویی منفعل نگه داشته است. او بارها این مسیر را بدون هیچگونه مشکلی و یا حتی نیاز به تماس رادیویی طی کرده است.شاید ولوم رادیویی VHF هواپیمای مسافربری در وضعیت گیرنده پیام روی فرکانس گارد بینالمللی در حداقل بود و شاید هم آن قدر سرگرم گفتگو بودند که پیام را نمیشنیدند. اما به نظر میرسید اینها فرضهای خوشبینانهای است. شاید پیام را به وضوح شنیده بود، اما قصد پاسخ دادن نداشت. و یا اینکه با دفع الوقت کردن زمان قصدداشت از مرز ایران خارج شود.
خلبان فانتوم سرشار از اندیشههای بد وخوبی بود که همچون فیلم شبانهای از سرسرای ذهنش میگذشت، اندیشههایی که تمامی نداشت: آیا ممکن است این تصمیم فرودگاه دبی باشد، و نه تصمیم خلبان هواپیمای مسافربری؟ خلبان حتماً اطلاعات دیجیتالی فرودگاه را دریافت کرده بود. به طور حتم، آنان به او دستور داده بودند که بیتوجه به وضعیت رهگیری، مسیرش را به سوی مقصد ادامه دهد. لحظهای درنگ نکند تا از مرز ایران خارج شود.
خلبان دنا آلفا سرش را به اطراف چرخاند و با خود گفت: چگونه او میتواند پیام قاطع مرا نادیده بگیرد، آیا ممکن است خلبان مسافربری در حال تماس رادیویی، با فرکانس VHF خود، با منابع دیگری باشد. شاید با مرکز عملیات پروازیاش در بیشکک تماس گرفته است تا کسب تکلیف کند و ماجرای رهگیری را برای آنان توضیح دهد؟
یا اینکه با فرودگاه مبدأ تماس گرفته است و در حال رایزنی است با این سکوت که لحظه به لحظه طولانیتر میشد، خلبان در هجمهای از سوالات، بار دیگر دستور عملیاتی را که به روشنی به او تفهیم شده بود، مرور میکرد.
آیا ممکن است خلبان قرقیزستانی به انتظار هواپیمای گشت ناتو مانده باشد؟ هواپیماهایی که قصد دارند او را در مجاورت مرز افغانستان از این رهگیری شبانه نجات دهند؟ هجوم این احتمالات برای خلبان شکاری ایرانی هر چه بود فقط یک نتیجه عملی سخت داشت و آن از دست رفتن زمان بود. گذشت هر ثانیه آن در این مسیر پروازی به منزله بالا رفتن درصد عدم موفقیت در رهگیری بود.
ادامه دارد...
📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی
@ma_va_o