احسان عبادی | ما و او
#در_چنگال_عقاب 25 ✳️✳️ ⬅️ درخصوص مکالمات رادیویی هم ذکر این نکته ضروری است که در صورت ناتوانی خلبا
26 ✳️✳️ ⬅️ خلبان هواپیمای فانتوم برای خلاصی از سوالات مبهمی که تمامی ذهنش را در برگرفته بود این بار در موقعیت و فاصله بسیار نزدیکی به موازات دید خلبان، در مقابل کابین هواپیمای مسافربری قرار گرفت و برای آخرین بار تلاش کرد با خاموش و روشن کردن چراغ‌های وضعیت بر روی بال چپ و راست خود و با چراغ گردان قرمز بر روی سکان عمودی توجه خلبانان مستقر در کابین هواپیمای مسافربری را به خود جلب کند. حالا او کمی نیز بالاتر، درست به موازات دید چشمی خلبان و در سمت چپ قرار داشت. اینجا بود که تلاش کرد مطابق دستورالعمل قوانین پروازی با گردش یا بنک عمیق (steep bank) به چپ و سپس به راست و آنگاه به سمت چپ ادامه مسیر بدهد تا ضمن جلب توجه خلبان هدف، به او تفهیم کند که باید با گردش آرام به چپ او را دنبال کند و از ادامه مسیر منصرف شود. برای آلفا در آن تاریکی شب و به رغم جثه بزرگ هواپیمای مسافربری، با آن همه چراغ‌های متعدد روی بال و سکان عمودی، آگاهی از اینکه آیا خلبان هدف پیام او را با حرکات استاندارد دریافت کرده یا خیر، چندان مشکل نبود. ولی ظاهراً وی عکس‌العملی از خود نشان نمی‌داد. بنابراین، آلفا ضمن گردش و برگشت به موقعیت قبلی با فرمانده پایگاه خود تماس گرفت و وضعیت را به اطلاع ایشان رساند. پاسخ در قالب یک دستور صریح و واضح ارسال شد: «… هواپیمای هدف باید در فرودگاه بندرعباس بنشیند.» اخطار آتش در آسمان اکنون بعد از سه نوبت تماس رادیویی و ارسال علائم بصری و خاموش و روشن کردن چراغ‌های وضعیت و چشمک‌زن، خلبان شکاری باید دومین مرحله از عملیات رهگیری هوایی را اجرا می‌کرد و آن شلیک تیر هوایی از مسلسل جنگنده خود بود که به موازات خط پرواز هواپیمای مسافربری در همان وضعیت از سمت چپ و از فاصله هزار پایی و هم سطح ولی بالاتر صورت می‌گرفت. خلبان دنا آلفا، بلافاصله پس از دریافت دستور، موقعیت خود را تصحیح و اولین رگبار آگهی مسلسل را با سه ثانیه نواخت ممتد تیر آغاز کرد. تیرهای مسلسل هواپیما از نوع جنگی و فشنگ ۲۰ میلی‌متری آسمان کویر ایران را به سمت جنوب کرمان شکافت و در آن تاریکی شب خطی از آتش را از دهانه مسلسل تا دور دست ترسیم کرد. به نظر می‌رسید خروج گلوله از دهانه مسلسل هواپیما به اندازه کافی با جرقه های تند و روشنایی خیره‌کننده باید خلبان قرقیزستانی را متوجه وخامت اوضاع کند. یعنی هواپیما و مسافران او در معرض رهگیری هوایی و یا خطر جدی قرار گرفته‌اند و او باید بدون هیچ گونه تردید و در کمترین زمان ممکن از ادامه مسیر منصرف شود و دستور خلبان هواپیمای شکاری را در تغییر حرکت پرواز به سمت مقصد تعیین شده پیروی کند. هواپیمای شکاری آلفا پس از اقدام به شلیک با تکرار حرکات متناوب بال به چپ و راست به‌سمت چپ گردش کرد و متنظر عکس‌العمل هواپیمای هدف شد. عجیب بود، به‌رغم شلیک گلوله‌هایی که هر یک از آن‌ها به تنهایی می‌توانست یک فاجعه غم‌انگیز به همراه داشته باشد، آلفا هنوز در دریافت پیام مثبت از خلبان مسافر‌بری ناکام مانده بود. لبخند تلخی زد و با خود زمزمه کرد: «دیوانه، من دستور دارم تو و هواپیمایت را تحت هر شرایطی مجبور به فرود کنم، تحت هر شرایطی…» لرزشی ناگهانی سراپای خلبان آلفا را فرا گرفت. سعی کرد آنچه از ذهنش می‌گذرد، فراموش کند. بار دیگر با توکل جستن به قادر متعال بر افکار مختلفی که از ذهنش می‌گذشت فائق آید. ادامه دارد... 📚منبع : کتاب در چنگال عقاب / گزارش مستند دستگیری ریگی @ma_va_o