گذشت و رحمت
برخورداری از یک زندگی هشیارانه بدون پیروی از اصل گذشت و رحمت امری محال است رنج روانی شمار زیادی از مردم ناشی از عـدم تـوانـایی آنها در بخشش و گذشت است. در تجربه پزشکی خود در درمان هزاران بیمار طی سالیان متمادی به این نتیجه رسیده ام که فقدان گذشت و رحمت به منزله زندانی شدن در یک زندگی تاریک آکنده از غفلت است و به این جهت بسیار مهم است که این اصل را نیز همانند سایر اصولی که ذکر گردید بیاموزید و تمرین کنید.
تا زمانی که بر این باوریم که هستی ما منحصر به همین جسم خاکی و عالم مادی است نمی توانیم از یک زندگی سرشار از بیداری و هشیاری و بینش برخوردار شویم. همان طور که قبلاً ذکر گردید برای یک زندگی در بیداری و هشیاری باید ابتدا از جسم خاکی خود فراتر رویم، باید رهایش را بیاموزیم، باید دقیقتر با همزمانی کائنات مرتبط شویم، اما اگر گذشت و رحمت را نیاموزیم حتی اگر بر تمامی اصول فوق مسلط شویم باز هم در زندگی آکنده از تاریکی خود را زندانی میکنیم.
اگر می خواهید به آگاهی بیشتر و وجدان عالی تری دست یابید باید قابلیت و تمایل خود را برای گذشت و رحمت بررسی کنید. اکثر مـا فاقد حس گذشت و رحمت هستیم و به کینه های کهنه و قضاوت های خود می چسبیم و عادت به سرزنش دیگران از بابت کمبودهای زندگی خود داریم. گذشت و رحمت واقعی به معنی گذشت و رحمت خالص صد درصد است و مستلزم یک تحول شورانگیز و پرهیجان در زندگی است. در اینجا باز هم با اصلیترین جوهر کائنات و اساسی ترین رکن زندگی خود یعنی تفکر روبرو می شویم. عدم گذشت و رحمت در زندگی به معنی فقدان درک و فهم از چگونگی گردش جهان و موضع و مکان ما در آن است.
اگر بدانیم که این ما هستیم که الزامات در زندگی خویش را می آفرینیم خواهیم دانست که کینه و نفرت و خشمی که نسبت به دیگران داریم، ساخته و پرداخته خود ماست و از نفس ما می جوشد. حتی افرادی که در زندگی ما هستند آفریده ما هستند تا بتوانیم کسی را داشته باشیم تا مشکلات خود را به گردن آنها بیندازیم و آنها را سرزنش کنیم.
نیاز به عفو دیگران یک سؤتفاهم و درک غلطی است که از سالیان متمادی بجا مانده و به ما به ارث رسیده. این باور که دیگران نبایستی با ما فلان رفتار را می کردند و کردار آنها نسبت به ماباید متفاوت از آنچه کرده انـد بـاشد یک توقع بی ربط و بیجاست.
کائنات همواره به درستی و کمال عمل کرده و همانی بوده که می بایست باشد و همه اجزاء و محتویات آن نیز به همین نحو به درستی عمل کرده اند، حتی اموری که برای ما و دیگران دردناک، غلط، نامربوط و ظالمانه به نظر می رسند. تمایل ما برای بهبود بخشیدن به امور نیز جزئی ازکمال کائنات است. چگونه دیگران می توانستند رفتاری غیر از آنچه داشته اند پیشه کنند؟ در عوض احساس خشم از رفتار دیگران نسبت به خود هر چند هم رفتار آنها وحشیانه و بد باشد لازم است بیاموزیم که مسئله را از دیدگاه دیگری ارزشیابی کنیم. آنها تحت شرایط زندگی خود همان کاری را کردند که عقلشان می رسیده و پیرایه هایی که ما به کردار آنها می بندیم و آنچه بدان می افزاییم و یا نتیجه گیری می کنیم ناشی از ما و از آن ماست. اگر از رفتار آنها کینه به دل گرفته ایم و یا هر نوع برداشت و قضاوت کرده ایم، این چیزی است که ما خود انتخاب کرده ایم، در دل جا داده ایم و به اطراف حمل میکنیم و همان چیز را به جهان خارج منعکس میکنیم.
وین دایر
درمان با عرفان
ص 317 و 318 و 319
🌻💛🍃🕊💚🌹
@maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف