💥شعری در ستایش رهبر شیر بیشه‌های ماسوله وقتی که صد سال قبل از این، خون پاک میرزا در دل جنگل‌های سرد و برف‌اندود گیلان بر زمین می‌ریخت... وقتی که اشقیا سر او را مظلومانه از تن جدا می‌کردند و به قصد جایزه می‌بردند...‌ وقتی که دست تهمت و اهانت بر صفحه سپید کارنامه او گرد سیاهی می‌پاشید... وقتی که بغض فروخفته مردمان آزادی‌خواه از گوشه و کنار ایران در داغ او، در گلو می‌نشست... چه کسی گمان می‌کرد صد سال بعد از آن، مردمان قدرشناس ایران، نام و مرام او را اینچنین بزرگ بدارند...‌ چه کسی فکر می‌کرد زمستان سرد حکمرانی طواغیت و عناصر مستبد و وابسته پایان یابد و بهار استقلال و آزادی و حکمرانی دینی از راه برسد... چه کسی فکر می‌کرد رضاخان بی‌سواد سوادکوهی که روزگاری از اصطبل انگلیس برآمد و بعد از سرکوب جوانمردانی چون میرزاکوچک جنگلی، بر تخت سلطنت ایران نشست، منفورترین پادشاه ایران باشد... چه کسی فکرش را می‌کرد صد سال بعد از شهادت میرزا، آرزوها و آرمان‌های بلند او به دست مردم قدرشناس ایران تحقق یافته باشد... 🔅 @rozaneebefarda 🌐 @Mabaheeth