برادران عزیزم! در اولین دفعه که با هم ملاقات و درد دلها نمودیم به شما تذکر دادم، امروز که آتش قهر الهی در اروپا مشتعل و این درندگان به جان هم افتاده اند، وقت آن است که ملل ضعیف گرد هم آیند و آستین خود را از چنگال این ستمکاران رها نمایند. متأسفانه دیده شد به این تقاضا چگونه پاسخ داده اند. برای پیشرفت همین نیّتی که ما در اطراف آن جمع شده ایم، چقدر ندا در داده و فریاد کردیم جز این عده قلیل ندای ما را اجابت نکردند. به عکس، برای خفه کردن ما، برای آن که ما را بَرده خود قرار دهند، برادران ایرانی ما را به مبارزه و جنگ با ما تحریک و ما را وادار به برادرکشی کردند. برادران عزیز! تا کنون هر جنگی که کرده ایم با برادران نااهل و خواب آلود ایرانی بود. فردا اولین دفعه ای است که با دشمنان دین و کشور روبرو شده به جنگ و ستیز خواهیم پرداخت. این دشمن [یعنی روسیه تزاری] یکی از قویترین دشمنان بشریت مخصوصا دشمن ایران و اسلام است که از سطوت و قدرت او پشت دنیا متزلزل و به قدری جسور و متهور است که برخی او را به حیوان درنده تشبیه کرده و فعلا تقریبا به دویست میلیون نفوس سلطنت میکند و قسمت بزرگی از خاک ایران را در اثر عدم لیاقت و کفایت زمامداران نالایق به تصرف در آورده و میل ندارد در جوار دولت و ملتی قرار گیرد که دارای آزادی فکر و استقلال و حیثیت اجتماعی باشند، از این رو برای محو و اضمحلال ما یک مشت مردم پابرهنه که جز استقلال و آزادی مملکت نظری نداریم، با زمامداران خائن این کشور که علیه آنها مسلح شده ایم، همدست شده و اکنون برای فنای ما به اینجا آمده اند. خود مشاهده می کنید حتی در این گوشه جنگل، میل ندارند ما نفس بکشیم. برادران! اگر علاقمند به این زندگانی ننگین و به این حیات تلخ میباشید و میل دارید سرپرست زن و بچه خود بشوید و آنها را برای خدمت و غلامی بیگانگان آماده نمائید، بروید. شب است و تاریک، کسی شما را نخواهد دید، همه بروید و به زندگانی پست خود، ادامه دهید و این میدان را برای من بگذارید. من به فتح و فیروزی فردای خود ابدأ مایوس نیستم. خداوند متعال به وسیله محمد (صلی الله علیه و آله) به ما خبر داد که به قاعده قلیل به جمعیت کثیر غلبه کرده اند. ما از سرسلسله مجاهدین اسلام، یعنی (علیه السلام) سرمشق میگیریم، چه اقتدار یزید و دولت اموی کمتر از دولت تزاری؛ و جمعیت آن سَرور نیز بیشتر از این جمعیت نبود، گرچه در ظاهر حضرت علیه السلام مغلوب شد، ولی نام نامی و اسم گرامی آن بزرگوار، قلوب آزادیخواهان را همیشه به نور خود، منوّر داشته است. ما خواهیم مُرد، و اگر شربت شهادت بنوشیم، چه بهتر که زندگانی ابدی و سعادت سرمدی را حائز شده ایم، و اگر موفق شویم دشمن را شکست بدهیم، زهی افتخار، زیرا در عین فاتحیت به همه نشان میدهیم در مقابل یک جمعیت که به حق برای آزادی و استقلال مملکت خویشتن قیام کرده باشند، هیچ زورمندی قادر نیست. شما باید بدانید این لباس مجاهدت را که ما به تن کرده ایم، کفن ما است و قبر ما در شکم جانوران و درندگان است. ما برای القاب و جاه و مال، مسلح نشده ایم، ما زوال ملت و اضمحلال مملکت را طالب نیستیم، ما برای قطع ایادی اجانب و مزدوران آنها که سالها است خون ما را مکیده و ما را به این روز سیاه نشانیده اند و احساسات وطن پرستی را در ما کشته و میخواهند ما را غلام خود نمایند، جمع شده و اسلحه به دست گرفته ایم. حال هر کس میل دارد با این نیتی که عرض کردم، موافقت کند دو قدم جلو و هر کس نمیخواهد افتخار این موافقت را دریابد، در جای خود مانده و تکلیف ما را روشن سازد. 📚 منبع: تاریخ انقلاب جنگل به روایت شاهدان عینی، محمدعلی گیلک، گیلکان، رشت، اول، ۱۳۷۱، ص۳۰ - ۳۴ 🌐 @Mabaheeth