از آنچه دربارۀ سند اين كلمات حكمتآميز آوردهايم استفاده مىشود آنچه مرحوم سيّد رضى در اينجا آورده به صورت پراكنده در خطبه يا خطبههايى بوده است در حالى كه از روايات كافى و آنچه در كتاب تمام نهج البلاغه آمده بر مىآيد كه اينها در كنار هم بوده است؛ ولى در هر صورت به نظر مىرسد اينها مواعظ مختلفى و هر يك دربارۀ موضوع جداگانهاى است و جمع آنها در يك عبارت دليل بر آن نيست كه همه پيوند نزديك با يكديگر دارند. در هر حال نمىتوان انكار كرد كه هر جملهاى از اين جملههاى هيجدهگانه در عبارت كوتاهى درس بزرگى دربارۀ زندگى سعادتبخش به ما مىدهد و سزاوار است انسان بارها و بارها در طول زندگى بر آنها مرور كند و پيام آنها را با گوش جان بشنود. ازاينرو ما هر يك را جداگانه با شرح كوتاهى براى پى بردن به عمق كلام امام عليه السلام همراه سازيم. نخست مىفرمايد: «هيچ مال و سرمايهاى پردرآمد تر از عقل نيست»؛ (لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ) . «أعْوَد» يعنى پردرآمدتر و نافعتر. مىدانيم امتياز انسان بر حيوانات در عقل است كه مىتواند سرمايههاى معنوى و مادى را به سوى او سوق دهد. چه بسيارند كسانى كه ثروت هنگفتى از پدر به آنها رسيده و بر اثر ضعف عقل در مدت كوتاهى آن را دست دادهاند و در مقابل، كسانى كه زندگى مادى خود را از صفر شروع كردهاند؛ اما بر اثر عقل و درايت پس از مدت كوتاهى سرمايۀ فراوانى از طريق حلال گردآورى نمودهاند. در مورد سرمايۀ علم و دانش و اخلاق نيز چنين است. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «لَيْسَ بَيْنَ الْإيمٰانِ وَ الْكُفْرِ إلاّ قِلَّةُ الْعَقْلِ قيٖلَ وَ كَيْفَ ذٰاكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّٰهِ؟ قٰالَ إنَّ الْعَبْدَ يَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إلىٰ مَخْلُوقٍ فَلَوْ أخْلَصَ نيَّتَهُ لِلّٰهِ لَأتٰاهُ الَّذىٖ يُريدُ فىٖ أسْرَعَ مِنْ ذٰلِكَ؛ فاصلۀ ميان ايمان و كفر همان كمعقلى است.
...
در هفتمين نكتۀ حكمتآميز مىفرمايد: «هيچ راهبرى همچون توفيق نيست»؛ (وَ لَا قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ) . «توفيق» در لغت به معناى موافق ساختن و هماهنگ نمودن است كه با معناى عرفى آن كاملاً سازگار است. منظور از «توفيق» در اينجا آماده بودن اسباب براى انجام دادن كارى است مثلا اگر انسان حال خوبى براى دعا پيدا كند و مجلس مناسبى تشكيل شود و خطيب دانشمند و باصفايى آن مجلس را اداره كند، گفته مىشود توفيق براى دعا حاصل شد. همچنين فراهم شدن اسباب مثلاً براى زيارت بيت الله يا كمك به محرومان يا فرا گرفتن علم و دانش تمام اينها توفيق ناميده مىشود و اگر امام عليه السلام مىفرمايد: بهترين رهبر توفيق است براى آن است كه توفيق، انسان را به راه حق و مسير اطاعت پروردگار مىكشاند و راهنماى خوبى براى نيكىها و خوبىهاست. به هر حال شك نيست كه سرچشمۀ اصلى توفيق براى كارهاى خير ذات پاك پروردگار است، از اين رو در حديثى از امام باقر عليه السلام مىخوانيم: «لاٰ نِعْمَةَ كَالْعٰافِيَةِ وَ لاٰ عٰافِيَةِ كَمُسٰاعِدَةِ التُّوفيٖقِ؛ هيچ نعمتى مانند سلامت و عافيت نيست و نه هيچ عافيتى همچون فراهم شدن توفيق است». در قرآن مجيد نيز از زبان پيغمبر الهى حضرت شعيب مىخوانيم كه مىگويد: «وَ مٰا تَوْفِيقِي إِلاّٰ بِاللّٰهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ»؛ توفيق من جز به خدا نيست بر او توكل كردن و به سوى او باز مىگردم». توفيق و بىتوفيقى اسباب زيادى دارد؛ هر قدر انسان در راه خدا گام بردارد، به بندگان خدا خدمت كند و براى همه خيرخواه باشد خداوند توفيق او را براى انجام كارهاى نيك بيشتر مىكند و به عكس، گناهان و معاصى و ظلم و ستم به افراد و عدم رعايت حقوق والدين و استاد و دوستان، توفيق را از انسان سلب مىكند. در حديثى كه در غرر الحكم از امام امير مؤمنان عليه السلام نقل شده مىخوانيم: «كَمٰا أنَّ الْجِسْمَ وَ الظَّلَّ لاٰ يَفْتَرِقٰانِ كَذٰلِكَ الدّيٖنُ وَ التَّوْفيٖقُ لاٰ يَفْتَرِقٰانِ؛ همانگونه كه سايه از جسم جدا نمىشود توفيق از دين نيز جدايى پيدا نمىكند»