سپس امام عليه السلام در سومين موضوعى كه از آن در شگفتى فرو رفته مى‌فرمايد: «از كسى كه در خدا شك مى‌كند در شگفتم در حالى كه خلق او را مى‌بيند (و مى‌تواند از هر مخلوق كوچك و بزرگ، ساده و پيچيده به ذات پاك آفريدگار پى ببرد)»؛ (وَ عَجِبْتُ‌ لِمَنْ‌ شَكَّ‌ فِي اللَّهِ‌ وَ هُوَ يَرَىٰ‌ خَلْقَ‌ اللَّهِ‌) آرى عالَم هستى سراسر آيينۀ وجود حق است و مخلوقات بديع و عجيب و اسرارآميز و جالب هر كدام به تنهايى براى پى‌بردن به وجود آن مبدأ عالم و قادر كافى است. به ويژه در عصر و زمان ما كه علوم گسترش پيدا كرده و شگفتى‌هاى بسيار بيشترى از عالم خلقت نمايان گشته، خدا شناسى از هر زمانى آسان‌تر است. در هر گوشه و كنار از جهان، در گياهان🌾🌻🌳، حيوانات وحش🐇🐈🐎🐄🐆🐂🐃🐏🐑🐐🦌🐘🦏🦏🦒🐒🦍🐪🐪🐫🐿️🦔🦇، پرندگان🦆🐧🐓🐔🦃🐤🐥، ماهيان درياها🐬🐋🐳🦈🐟🐠🐡🦐🦀🦑🐙🦂، ساختمان بدن انسان و گياهان ذره‌بينى، آثار عظمت او به روشنى ديده مى‌شود و راه را براى خداشناسى هموار مى‌سازد. گاه در گوشه و كنار جهان موجوداتى به چشم مى‌خورد كه اگر انسان روزها و ماه‌ها دربارۀ آن بينديشد و از آن پى به عظمت آفريننده‌اش ببرد بجاست. مناسب است در اينجا دو سه نمونه از آن را طبق نقل بعضى از دائرة‌المعارف‌هاى معروف جهان ذكر كنيم. در دائرة المعارفى به نام فرهنگ نامه مى‌خوانيم: «هيچ گلى در گل‌فروشى‌ها زيبايىِ «گل ثعلبى» را ندارد و كمتر گلى است كه پس از چيده شدن به اندازۀ گل ثعلبى دوام داشته باشد. اين گل‌ها در زمين نمى‌رويند بلكه روى شاخه‌هاى درختان و قارچ‌ها پرورش پيدا مى‌كنند و آب و غذاى خود را از آنها مى‌گيرند. جالب اين‌كه دانۀ گل ثعلبى به قدرى كوچك است كه تنها با ميكروسكوپ🔬 ديده مى‌شود. باد اين دانه‌ها را در هوا پراكنده مى‌سازد. هر گاه روى قارچ‌ها بنشينند مى‌توانند آب و غذا از آنها جذب كرده و رشد كنند. گل‌فروشى‌ها، ثعلبى‌ها را در گرم‌خانه روى قارچ‌هاى كمك كننده پرورش مى‌دهند و اگر تعجب نكنيد چهار تا هشت سال طول مى‌كشد تا دانۀ ثعلبى به ثمر بنشيند» سپس امام در چهارمين جمله مى‌فرمايد: «تعجب مى‌كنم از كسى كه مرگ را فراموش مى‌كند با اين‌كه مردگان را با چشم خود مى‌بيند»؛ (وَ عَجِبْتُ‌ لِمَنْ‌ نَسِيَ‌ الْمَوْتَ‌ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى) يعنى پايان همه چيز در دنيا و جدا شدن از تمام مقام‌ها و اموال و ثروت‌ها و تعلّقات دنيوى و از همه مهم‌تر بسته شدن پروندۀ عمل انسان به‌گونه‌اى كه نمى‌تواند حسنه‌اى بر حسنات يا سيئه‌اى بر سيئات خود بيفزايد. در يك عبارت كوتاه، مرگ مهم‌ترين حادثۀ زندگى انسان است؛ ولى عجب اين‌كه بسيارى از افراد آن را به دست فراموشى مى‌سپارند در حالى كه بستگان و عزيزان و دوستان و همشهريان خود را بارها مى‌بينند كه آنها را به سوى ديار اموات مى‌برند. اين و فراموش‌كارى راستى حيرت‌انگيز است. به خصوص اين‌كه بسيارى از مردگان كسانى هستند كه از ما جوان‌تر يا قوى‌تر و سالم‌تر و گاه حتى بدون سابقۀ يك لحظه بيمارى راه ديار فنا را پيش گرفتند و به سوى بقاى آخرت رفتند. به همين دليل در يكى از خطبه‌هاى پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: «يا أيُّهَا النّاسُ‌ إنَّ‌ أكْيَسَكُمْ‌ أكْثَرُكُمْ‌ ذِكْراً لِلْمَوْتِ‌ ؛ اى مردم باهوش‌ترين شما كسى است كه بيش از همه به ياد مرگ و پايان زندگى باشد». در حديث ديگرى از عليه السلام آمده است: «ما خَلَقَ‌ اللّٰهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ يَقيناً لا شَكَّ‌ فيهِ‌ أشْبَهُ‌ بِشَكٍّ‌ لا يَقينَ‌ فيهِ‌ مِنَ‌ الْمَوْتِ‌ ؛ خداوند عزّوجلّ‌ هيچ يقينى را كه ابداً شكى در آن نيست همانند شكى كه ابدا در آن يقين نيست همچون مرگ نيافريده است». اين حديث از اميرمؤمنان على عليه السلام نيز با كمى تفاوت نقل شده است.