📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه تأكيد بر حفظ اسرار مى‌كند و مى‌فرمايد: «كسى كه راز خود را بپوشاند همواره اختيار آن به دست اوست (و كسى كه نپوشاند از اختيارش بيرون مى‌رود.)»؛ (مَنْ‌ كَتَمَ‌ سِرَّهُ‌ كَانَتِ‌ الْخِيَرَةُ‌ بِيَدِهِ‌) منظور از سرّ، امورى است مربوط به انسان كه اگر ديگران از آن آگاه شوند ممكن است مشكلات عظيمى براى وى فراهم سازند؛ مثلاً شخصى كه معتقد به مذهب اهل بيت علیهم‌السلام است و در ميان متعصبان لجوج و نادانى از مخالفان قرار گرفته است، بديهى است اگر سرّ خويش را فاش كند جانش به خطر مى‌افتد و گاه افشاى اسرار سبب مى‌شود كه حسودان انسان را از رسيدن به نتيجۀ كارش باز دارند و به اصطلاح چوب لاى چرخ‌هايش بگذارند يا رقيبانى باشند كه براى حفظ منافع خود پيش‌دستى كنند و كارى را كه او ابداع كرده از وى بگيرند و به ثمر برسانند و از فوايد آن بهره گيرند و ابداع كنندۀ اصلى را محروم سازند. بديهى است عقل مى‌گويد: در چنين مواردى اسرار را بايد مكتوم داشت و حتى براى عزيزترين عزيزان بازگو نكرد؛ زيرا آن عزيزان هم عزيزانى دارند كه براى آنها بازگو مى‌كنند و چيزى نمى‌گذرد كه آن سرّ، همه جا منتشر مى‌شود و صاحب سرّ در رسيدن به اهدافش ناكام مى‌ماند. در نامۀ 31 نهج البلاغه (نامۀ امام به فرزند دلبندش امام حسن مجتبى عليهما السلام) نيز اشاره به كتمان سرّ شده است. همچنين در حكمت 6 و 48 نيز امام عليه السلام بر اين معنا تأكيد كرده است. مسئلۀ كتمان اسرار به قدرى اهميت دارد كه در حديثى عليه السلام آن را همچون خونى مى‌شمرد كه فقط بايد در درون رگ‌هاى خود انسان جريان يابد، مى‌فرمايد: «سِرُّكَ‌ مِنْ‌ دَمِكَ‌ فَلَا تُجْرِيهِ‌ فِي غَيْرِ أَوْدَاجِكَ‌» البته مسئلۀ كتمان سرّ در مسائل اجتماعى كه براى يك جامعه سرنوشت‌ساز است از اهميت بسيار بيشترى برخوردار است و چه بسا افشاى يك سرّ سبب حملۀ غافل‌گيرانۀ دشمن و ريخته شدن خون‌هاى بى‌گناهان گردد.