📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ مهمى دربارۀ اهميت علم و دانش اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: «هر ظرفى بر اثر قرار دادن چيزى در آن از وسعتش كاسته مى‌شود مگر پيمانۀ علم كه هرقدر از دانش در آن جاى گيرد وسعتش افزون مى‌گردد!»؛ (كُلُّ‌ وِعَاءٍ‌ يَضِيقُ‌ بِمَا جُعِلَ‌ فِيهِ‌ إِلَّا وِعَاءَ‌ الْعِلْمِ‌، فَإِنَّهُ‌ يَتَّسِعُ‌ بِهِ‌) اين نكتۀ بسيار دقيقى است كه امام عليه السلام به آن اشاره فرموده است. حقيقت اين است كه در «وعاء» (ظرف) مادى گنجايش محدودى وجود دارد كه اگر چيزى در آن قرار دهند تدريجاً محدود و سرانجام پر مى‌شود به گونه‌اى كه قابل قرار دادن چيز ديگرى در آن نيست؛ ولى روح و فكر و قوۀ عاقلۀ انسان كاملاً با آن متفاوت است؛ هرقدر علوم تازه در آن قرار دهند گويى گنجايش بيشترى پيدا مى‌كند، هر علمى سرچشمۀ علم ديگرى مى‌شود و هر تجربه‌اى تجربۀ ديگرى با خود مى‌آورد و به يك معنا تا بى‌نهايت پيش مى‌رود و اين، دليل اهميت فوق‌العادۀ آن و اشاره است به اين كه ما از فراگيرى علوم هرگز خسته نشويم كه واقعاً خسته كننده نيست؛ بلكه نشاط‌آور و روح پرور است. هنگامى كه انسان مى‌بيند در كنار نهالى كه از يك مسئلۀ علمى در سرزمين مغز خود كاشته نهال‌هاى ديگرى جوانه مى‌زند و مى‌رويد و اطراف خود را پر گل مى‌كند، قطعاً به شوق و نشاط مى‌آيد. حتى مغزهاى كامپيوترى كه در عصر و زمان ما به وجود آمده و بعضى از روى ناآگاهى گمان مى‌برند مى‌تواند روزى جانشين مغز انسان شود هر كدام ظرفيت محدودى دارند كه وقتى اشباع شد مطلب تازه‌اى را نمى‌پذيرد در حالى كه روح آدمى چنين نيست و بسيارند دانشمندان بزرگى كه تا آخرين لحظه‌هاى در تكاپوى علم و دانش بوده و هر روز حتى در واپسين ساعات عمر حقيقت تازه‌اى را كشف مى‌كردند. از جمله كسانى كه به اين حقيقت در شرح كلام حكيمانۀ بالا اشاره كرده ابن ابى الحديد معتزلى است كه در شرح نهج البلاغۀ خود چنين مى‌گويد: «در ذيل اين كلام سرّ عظيمى نهفته شده و رمزى است به معناى شريف پيچيده‌اى كه طرفداران نفس ناطقه (روح مجرد) از اين راه، دليل براى اثبات عقيدۀ خود گرفته‌اند؛ نتيجۀ آن اين است كه قواى جسمانى بر اثر تكرار افعال خسته و ناتوان مى‌شوند؛ مثلاً هر گاه با چشم‌هاى خود پيوسته صحنه‌هايى را ببينيم چشم خسته مى‌شود و اگر باز هم ادامه دهيم ممكن است چشم صدمه ببيند...