امام عليه السّلام (در زيان برخى از صفات ناشايسته) فرموده است: (۱) كسيكه براى (بدست نياوردن كالاى) دنيا اندوهگين شود بقضاء و قدر خدا خشمگين گشته است (زيرا راضى نبودن شخص بنصيب و بهرۀ دنيا در حكم راضى نبودن او است بآنچه براى او مقدّر شده است)
(۲) و كسى كه از اندوهى كه باو رو آورده (نزد ديگرى) گله نمايد از پروردگارش شكايت كرده (و اين نشانۀ ضعف و سستى ايمان است، زيرا صبر و شكيبائى را از دست داده)
(۳) و كسيكه نزد توانگرى رفته براى توانگريش باو فروتنى كند دو سوّم دينش از دست رفته (زيرا اهميّت دادن بمال و دارائى ضعف و سستى است در يقين و باور بخدا و فروتنى عملى است براى غير خدا پس باقى نمانده مگر اعتراف به زبان)
(۴) و كسيكه قرآن بخواند و پس از مرگ به آتش برود از كسانى است كه آيات خدا را استهزاء ميكنند (زيرا اگر قرآن را با اعتقاد و باور بخواند بايد بمضمون آن عمل كند و عمل بقرآن مستلزم بهشت رفتن است پس خوانندۀ قرآن اگر به دوزخ برود دليل بر آنست كه بمضمون آن اعتقاد نداشته است)
(۵) و كسيكه دلش به دوستى دنيا شيفته گردد دلبسته شود از دنيا بسه چيز: اندوهى كه از او جدا نگردد (زيرا اگر نيابد اندوهگين باشد و اگر يافت براى افزونى و نگهدارى اندوه خورد) و حرصى كه دست از او بر ندارد (و پيوسته دلش را در كشاكش بيم و اميد دارد) و اميد و آرزويى كه بآن نرسد.