از تاريخ يعقوبى استفاده مىشود كه امام عليه السلام در آغاز اين نامه چنين مرقوم داشت: « ان رسولى اخبرنى بعجب زعم انك قلت له فيما بينك و بينه: ان الاكراد هاجت بك فكسرت عليك كسيرا من الخراج و قلت له: لا تعلم بذلك امير المؤمنين ؛ فرستادۀ من چيز تعجب آورى را به من خبر داد او مىگويد: تو اين سخن را به عنوان يك راز به او گفتهاى كه كردهاى منطقه سركشى كردند و از پرداختن بسيارى از خراج خوددارى ورزيدند و گفتهاى: اين سخن را به امير مؤمنان عليه السلام نگو (شايد به گمان اينكه امام عليه السلام از مقدار خراج كه قرارداد شده دقيقا خبر نداشته باشد و هر چه براى او بفرستند مىپذيرد)». از اين قسمت نامه به خوبى استفاده مىشود كه زياد براى تقليل خراج توطئه كرده بود و به عنوان اينكه اكراد از پرداختن خراج به طور كامل خوددارى كردند مىخواست بخشى از خراج را به نفع خود بردارد و براى بيت المال نفرستد. امام عليه السلام از توطئۀ او آگاه شد و اين نامۀ شديد اللحن را براى او فرستاد و فرمود: «صادقانه به خداوند سوگند ياد مىكنم اگر به من گزارش رسد كه از بيت المال مسلمين چيزى كم يا زياد به خيانت برداشتهاى آنچنان بر تو سخت مىگيرم كه در زندگى تو را كمبهره، سنگينبار و حقير و ذليل سازد. والسلام»؛ (وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللّٰهِ قَسَماً صَادِقاً، لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً، لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ، ثَقِيلَ الظَّهْرِ ضَئِيلَ الْأَمْرِ، وَ السَّلَامُ). تعبير امام عليه السلام به اينكه قسمى را ياد مىكند كه قسم صدق است مفهومش اين نيست كه ممكن است كه قسم غير صادقانهاى از امام عليه السلام صادر شود، بلكه نوعى تأكيد بر جدى بودن اين قسم است. نكتۀ ديگر اين است كه امام عليه السلام به او صريحا نفرمود تو خيانت كردهاى، بلكه سخن را به نحو مشروط بيان كرد كه «اگر به من برسد كه مرتكب چنين خيانتى شدهاى» زيرا در اين گونه موارد اگر پرده را از روى كار شخص متخلف كنار بزنند او جسورتر مىشود