با اينكه اين دو ويژگى براى معرفى اهل آن زمان كه از اسلام، تنها به ظواهرى قناعت كردهاند و از حقيقت اسلام چيزى در ميان آنها باقى نمانده كفايت مىكند با اين حال چند جملۀ ديگر در معرفى آنها بيان كرده و مىفرمايد: «مساجد آنها در آن زمان از جهت بنا آباد و محكم ولى از جهت
#هدايت خراب و ويران است»؛ (وَ مَسَاجِدُهُمْ يوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ، خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى)
اشاره به اينكه آنها تنها به ظواهر اسلام و مساجد قناعت مىكنند و به مسائل مربوط به
#فرهنگ اسلامى كه بايد در آنجا پياده شود و مسجد كانون آن باشد توجهى ندارند.
سپس در وصف ديگرى مىفرمايد: «ساكنان آن مساجد و آبادكنندگان آن بدترين مردم روى زميناند فتنه و فساد از آنها برمىخيزد و خطاها و گناهان بهسوى آنها بازمىگردد»؛ (سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَ إِلَيهِمْ تَأْوِى الْخَطِيئَةُ)
اشاره به اينكه ميان ظاهر و باطن آنها فرق بسيار است، ظاهر آنها اين است كه اهل مسجد و عمران و آبادى آن هستند در حالى كه جز فتنهگرى و گناه، چيزى از آنها برنمىخيزد، حتى از همان مساجد آباد براى فتنهگرى و توطئه بر ضدّ مؤمنان راستين، و انحرافات خود بهره مىجويند.
سپس در آخرين بيان صفات آنها مىفرمايد: «(آنها به گمراهى خود قانع نيستند؛ بلكه اصرار به گمراه ساختن ديگران نيز دارند) هرگاه كسى از فتنۀ آنان كنارهگيرى كند او را به آن بازمىگردانند و هركَس كه از آنجا وامانده بهسوى آن سوقش مىدهند»؛ (يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا، وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا).
آرى آنها اصرار دارند كه هيچ مانعى بر سر راه اعمال زشت و كارهاى خلافشان نباشد و اگر كسانى از آنها كنارهگيرى كنند به اجبار آنها را به جمع خود بازمىگردانند.
امام عليه السلام در پايان به عذاب دردناك آنها اشاره كرده، مىفرمايد: «خداوند سبحان مىفرمايد: به ذاتم سوگند مىخورم فتنهاى بر آنان بر مىانگيزم كه عاقلِ بُردبار در آن حيران بماند»؛ (يَقُولُ اللّٰهُ سُبْحَانَهُ: فَبِي حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولٰئِكَ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ)