مناظر شگفت انگیز
دوم _ شیخ کلینی و دیگران از صالح بن سعید روایت کرده اند که گفت روزی داخل سرّ من رأی شدم و به خدمت آن جناب رفتم و گفتم : این ستمکاران در همه امور سعی کردند در اطفاء نور تو و پنهان کردن ذکر تو تا آنکه تو را در چنین جایی فرود آوردند که محل نزول گدایان و غریبان بی نام ونشان است!
حضرت فرمود که ای پسر سعید! هنوز تو در
#معرفت قدر و منزلت ما در این پایه ای و گمان می کنی که اینها با رفعت شأن ما منافات دارد و نمی دانی کسی را که خدا بلند کرد به اینها پست نمی شود.
پس به دست مبارک خود اشاره کرد به جانبی چون به آن جانب نظر کردم بستانها دیدم به انواع ریاحین آراسته و باغها دیدم که به انواع میوه ها پیراسته و نهرها دیدم که در صحن آن باغها جاری بود و قصرها و حوران و غلمان در آنها مشاهده کردم که هرگز نظیر آنها را خیال نکرده بودم.
از مشاهده این احوال دیده ام حیران 🤩 و عقلم پریشان شد.
پس حضرت فرمود ما هرجا که باشیم
اینها از برای ما مهیا است و در کاروان گدایان نیستیم .