لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
و از وقتی مشغول به کار شدم، حساب سال داشتم. یعنی همه ساله، اضافه در آمدهای خودم را مشخص می کردم و یک پنجم آن را به عنوان پرداخت میکردم. با اینکه روحانیونِ خوبی در محل داشتیم اما یکی از دوستانم گفت: یک پیرمرد روحانی در محل ما هست. بیا و خمس مالت را به ایشان بده و رسیدش را بگیر. در زمینه خمس خیلی می کردم. خیلی بودم که چیزی از قلم نیفتد. من از اواسط دهه هفتاد، مقلد رهبری معظم انقلاب شدم. یادم هست آن سال، خمس من به بیست هزار تومن رسید. یکی از همان سال ها، وقتی خمس را پرداخت کردم به آن پیرمرد تاکید کردم که رسید دفتر رهبری را برایم بیاورد. هفته بعد وقتی رسیدِ خمس را آورد با تعجب دیدم که رسید دفتر آیت الله... است! گفتم: این رسید چیه؟اشتباه نشده!؟ من به شما تأکید کردم مقلد رهبری هستم. او هم گفت: فرقی نداره. با عصبانیت با او برخورد کردم و گفتم: باید رسید دفتر رهبری را برایم بیاوری. من به شما تأکید کردم که مقلد رهبری هستم و می خواهم خمس من به دفتر ایشان برسد. او هم هفته بعد یک رسیدِ بدون مُهر برایم آورد که نفهمیدم صحیح است یا نه! از سال بعد هم، خمس خودم را مستقیم به حساب اعلام شده توسط دفتر رهبری واریز می کردم. یکی دو سال بعد خبردار شدم این پیرمرد روحانی از دنیا رفت. من بعدها متوجه شدم ... 🌐 @Mabaheeth