خلاصۀ جلسۀ بیست و چهارم: 16/1/1399 _ واژۀ تولید علم در علوم انسانی، وقتی دربارۀ تولید در مبانی و اصول استفاده می‌شود، با اغماض و چشم پوشی است؛ زیرا در این دو منطقه، کار انسان، استخراج،‌ استنباط و کشف مبانی و اصولی است که ربّ او از طریق وحی و حجّت خدا به او رسانده است. پس از این، نهایت کاری که انسان انجام می‌دهد، تدوین است که روی هیچ کدام از اینها،‌ به صورت حقیقی نمی‌شود نام تولید گذاشت. _ در حوزۀ روش‌‌ها در قدم اوّل بازم هم وظیفۀ انسان،‌ استخراج، استنباط و کشف است؛ امّا دو نکته در بارۀ روش‌های وجود دارد: اول: ممکن است روشی در دین برای اجرای اصول تربیتی وجود داشته باشد که به زمان خاصی تعلّق داشته باشد. وظیفۀ کارشناس تربیت دینی تشخیص این روش‌ها از روش‌هایی است که زمان روی آنها اثر نمی‌گذارد. دوم: در این جا با استفاده از تجربه و خلاقیت می‌توان روش‌هایی را ابداع کرد که عین آن در دین نیامده است. البته به شرطی که با اصول و مبانی سازگار باشد. _ مخالفت ما با محوریت تجربه در طراحی نقشۀ کلی تربیت است. در حوزۀ روش‌ها به شرطی که گفتیم، می‌شود از تجربه استفاده کرد؛ حتّی از تجربۀ غیرمسلمان‌ها. _ نتیجۀ پذیرش ربوبیت الهی،‌ عبودیت انسان است. این حقیقت بارها در قرآن تکرار شده است؛ مثل «وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ؛ خداوند، پروردگار من و شماست او را بپرستيد (نه من، و نه چيز ديگر را)! اين است راه راست!» سورۀ مریم،‌ آیۀ 36 _ حواستان باشد که در این آیه و آیاتی از این دست،‌ راهبردی حیاتی برای تربیت وجود دارد که کمتر به آن توجّه می‌شود و آن این که: شما اگر بخواهید عبودیت در جامعه ترویج پیدا بکند، باید ایمان و عقیده به ربوبیت را وارد قلب مردم کنید. ایمان به ربوبیت که آمد، عبودیت هم خواهد آمد.