مست از سبوی چشم تو انگور ناب هم مخمور باده های تو حتی شراب هم گر پرده از رخت بکشی کم بیاورد از نور روی ماه شما آفتاب هم از عطر زلف شب شکنت مست میشوند اسپند و عود و عنبر و مشک و گلاب هم بر سرخی لبان شما غبطه میخورد حتی عقیق سرخ یمن در رکاب هم جبریل و جن و انس و ملک عبد درگهت این را شنیده ام زلب بوتراب هم هر صبح خود به نام تو آغاز میکنم حتی اگر که نشنوم از تو جواب هم من تا همیشه نام تورا جار میزنم میخوانمت به عرصه صبح حساب هم دم میزنم فقط ز توو خاندان تو حتی اگر شود ز غمت دل کباب هم اقا مرا به جان بطولت محل بزار تلخ است کام من تو به کامم عسل بزار شاعر: ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*