. زخمیِ امواجِ طوفان شد، ولی قد خم نکرد سوخت در آتش، پریشان شد، ولی قد خم نکرد کشورم؛ این یادگارِ فتنه‌های بی‌شمار بارها درگیرِ شیطان شد، ولی قد خم نکرد هم‌چنان آهن مقاوم، هم‌چنان کوه استوار بی قرارِ داغِ یاران شد، ولی قد خم نکرد مکرِ بدخواهانِ دوران بر سرش آوار شد جسمِ پاکش تیرباران شد، ولی قد خم نکرد در عزای جان‌گدازِ سروهای سرفراز بغضِ او ترکید، گریان شد، ولی قد خم نکرد زیرِ بارِ حادثه، گل‌های سرخش سوختند غرق در خونِ شهیدان شد، ولی قد خم نکرد شاعر: همیشه جاودان .