. مادربزرگ مشکم و دریا دل من است این چار قبر فرضی من ساحل من است ام‌البنین شهرم و از چار پهلوان یک مشک پاره پاره فقط حاصل من است پیداست حد داغ من از ضجه‌های من اینجا که سنگ گریه کن محفل من است قبل از حسین لب نزد عباس من به آب اصلا وفا حقیر ابوفاضل من است گفتند دست ماه مرا قطع کرده اند آن دست‌ها که هدیه‌ی ناقابل من است ضرب عمود لاله‌ی من را گلاب کرد این شیشه‌ی شکسته همه حاصل من است مُردم از این که آب نخورد اصغر حسین شرمندگی ز تشنه لبان قاتل من است بعد از حسین ام بنین دربه‌در شده از این به بعد کرب و بلا منزل من است .