. . یا صاحب الزمان ... نشسته ام به راه تو ، امیر تکسوار من بیا که واقعی شود ، به مقدمت بهار من شکسته قلب  ندبه و ، سمات جمعه های ما به صبح و شام پر غمت ، سلام گریه دارمن نه کارِ خیر بی ریا ، نه قلب صاف با صفا تو واقفی همیشه بر ، گناه بی شمار من رسانده روزی مرا ، دو چشم رازق شما همان دو چشم گریه کن ، برای حال  زار من به هر که دل سپرده ام ، به درد تو نخورده ام کشیده ایی به شانه ات ، همیشه جور و بار من نگاهی از کرم نما ، به این گدای مبتلا که گوشه چشم تو بود ، امید روزگار من نوشته بین دفترم  ، فقط حرم فقط حرم حرم بود قرارِ این ، سینه ی بی قرار من همین دوقطره اشک و این ، دل شکسته و حزین میان روضه ها شده ، تمام اعتبار من                                          **** بخوان تو از مصیبتِ  غریبی و اسارتِ ... ...سه ساله ایی که ناله زد: عزیزِ نی سوارمن ... ...مسافرم خوش آمدی ، عجب به ما سری زدی قدم گذاشتی پدر  ، به این دو  چشم تارمن   ببین شده غذای هر ، سه وعده ام فقط کتک شکسته کل پیکرِ ، شبیه لاله زارِ من نگو خبر نداری از  ، جسارت عدو به من ... ...کشیده معجر مرا ... کشیده  گوشوار من درآرزوی بوسه و ، نوازش توام پدر بدون پیکر و لبت ، رسیده ایی کنار من ؟! سه شنبه ۱۲ اردیبهشت .