. علیه_السلام ۶۰۴ تا صدای ناله ات را شنیدم سراسیمه به سویت دویدم دیدم آنجا یک حرامی بر تن تو نیزه جا کرد بی حیایی هم رسیدو نیزه را در سینه تا کرد ای عموجان ای عمو جان **** دیدم یکی به جسمت سنان زد نامردی هم تیری بر دهان زد دیدم از دور ای عموجان کاکلت را می کشیدند زنده بودی و مراکب روی جسمت می دویدند ای عمو جان ای عمو جان **** ای عمو دیدم از دور افتادی طوری افتادی گفتم جان دادی آمدم دیدم که قاتل با لگد میزد به سینه استخوانهای تنت شد مثل بانوی مدینه ای عموجان **** مثل اسپند بر مجمر پریدم از حرم تا قتلگه دویدم بر تن پاکت عموجان هر دو دست من سپر شد منکه افتادم کنارت حرمله هم با خبر شد ای عموجان **** گشته سپر بر شمشیر عدو شد دستم بر مو آویزان عمو از نفس افتاده بودم حرمله تا از ره آمد از همان فاصله ی کم بر گلویم تیرکین زد **** ✍ .👇