. نوحه در عزای حضرت زینب (س) ------- عمر خزانی من سامان گرفته امشب غمهای بی شمارم پایان گرفته امشب با قامت شکسته ، من می روم ز دنیا واویلتا حسینا واویلتا حسینا ..... من داشتم مقابل تصویر کربلا را جسم بخون تپیده راس ز تن جدا را دیدم عزیز خود را ، بر روی خاک صحرا واویلتا حسینا واویلتا حسینا ..... از من جدا نسازید گلرنگ باورم را پیراهنی که دارد بوی برادرم را دارم دل شکسته ، از یادگار زهرا واویلتا حسینا واویلتا حسینا ..... آنجا که خصم با تیغ دستی به پیش و پس زد دیدم برادرم را در موج خون نفس زد کردم تن شریفش ، در خاک و خون تماشا واویلتا حسینا واویلتا حسینا ..... شد قلب خسته من چون ماه ، پاره پاره جان دادن خودم را دیدم هزار باره جز اشک غم نکرده ، درد مرا مداوا واویلتا حسینا واویلتا حسینا ..... 000 حاج محمود تاری "یاسر"✍ .