. بند1⃣ لحظه لحظه اذونو وقت استجابته مسجد روضه خونه با من محرابم بی طاقته چشمم سمت آسمونو تو قلبم یه حاجته ای شمشیر بیا حاجتمو روا کن حال غربتو اشک منو نگا کن مشتاقم بیا درد بی کسیمو دوا کن دیگه بیا ببین علی نشسته چش به راه تو حالا که وقت رفتنه رفیق نیمه راه نشو فزت و رب الکعبه بند2⃣ ای شمشیر غم دلم رو غیر ازتو به کی بگم با یاد فاطمه دارم میسوزم مث یه شمع تقدیر تنهاییامو تو کوچه زدی رقم ای شمشیر یه روز کمرمو شکستی با ضرب غلاف سپرمو شکستی دست فاطمه دست یاورمو شکستی یه روزی هستی منو زدی میون کوچه ها نوبتیم اگه باشه نوبت من شده حالا فزت و رب الکعبه بند3⃣ مجروحه اگه سر من اما خونه جگرم میخوام نوحه بخونم این لحظه های آخرم یاد روضه ی حسینم یاد غربت حرم ای شمشیر نزار پسر منو تنها وقتی جون میده تشنه رو خاک صحرا توی قتلگاه وقتی تو رو میبینه زهرا همدست قاتلش نشو کنار نیزه ها نباش شاهد سربریدن غریب کربلا نباش فزت و رب الکعبه شعر و سبک: حسین نوری✍🎼 .👇