. چه عاشقانه پریده ای، مبارک است شهادتت به خون خویش تپیده ای،خوشاخوشابه سعادتت! پس از فرود تو بر زمین،زمان زمان صعود بود به اوج قله رسیده ای، خوشا بلندی همتت! نه روی صندلی و سکو، که کوچه کوچه و کو به کو رسید دست تمام شهر به میز ساده خدمتت! میان سیل رسیده ای به افتتاح هزار سد به خشکسالی صد کویر رسیده دست محبتت به افتتاح چه غنچه ای به قلب جنگل مه زدی که فرش گل شده ورزقان به پیشواز ارادتت میان آتش بالگرد بگو که از تو‌چه مانده مرد بجز نگین شکسته ای که سوخته است ز حسرتت کنون که راهی مشهدی سلام این دل خسته را به آستان رضا ببر، تو را به حق سیادتت! .