. صحرا گریان حسین بر خاک عریان حسین ای زمین جان تو و جان حسین پاشو و نزار برم گریه کن ‌بخاطر تو اذان بگو که من مسافرم ای خورشید محفلم روی خاک مقابلم مثل زخمای تو می سوزه دلم رو خاک آفتاب ما این داغه عذاب ما آستین‌های پاره شد حجاب ما حرمت ها شکسته شد قافله چه خسته شد دست ما به گردنامون بسته شد دور من نامحرمان خون ببار از آسمان دختر علی کجا شمرو سنان آه و ناله سر کنم عباسو خبر کنم چجوری با حرمله سفر کنم .