. ورود به کربلا ▪️بنداول▪️ بگو چی کار کنم عزیز برادرم بلای روزگار داره میاد سرم حالم خرابه بی قرارم اینجا کجاس دلشوره دارم چه سریه گریم می‌گیره تا چشمم و رو هم می‌زارم می رسه ای حسین بوی درد و بلا جون دادم تا که تو گفتی کرب و بلا ای پناه بی پناه من حسین ▪️بنددوم▪️ انگار داره میاد صدای مادرم صدای گریه هاش می پیچه تو سرم حسی بهم می گه برادر که مادرم زهرا همینجاس اون که داره می گه بنی تو قتلگاه ام ابیهاس خیمه بر پا نکن شاه بی لشگرم رحمی کن ای حسین به حال مادرم ای پناه بی پناه من حسین ▪️بندسوم▪️ راضی نشو حسین که در به در بشم با شمر و حرمله من همسفر بشم روزی رو می‌بینم عزیزم از داغ تو خونه خرابم حیرونم و با دست بسته من راهی بزم شرابم می بینم‌ حالم و بین بازار شام سنگت که می زنن از روی پشت بام ای پناه بی پناه من حسین .👇