.
#حضرت_زینب
السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب
لحظه لحظه کنم تمنایت
قبله ام شد دو چشم زیبایت
جان سپارم دمی که از محمل
بر سر نی کنم تماشایت
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
بشنو از نی حکایت زینب
کعب نی رمز محنت زینب
دوریِ سر ز پیکرت ای وای
غصه ی بی نهایت زینب
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
تیر ظلمت به کوکبت خورده
سنگی از کینه بر لبت خورده
ضربه ی سنگ دشمنان اول
بر دل و جان زینبت خورده
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
آسمان از غم تو باران شد
ابرِ چشمان من بهاران شد
قاتل کودکان دلبندت
طعن و لبخند نیزه داران شد
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
داغ تو شعله ای زده بر دل
غصه ات می شود مرا قاتل
زائر رأس خونی ات هستم
با سر غرق خونم از محمل
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
یا حسین ای برادر زینب
روی نیزه برابر زینب
جان خواهر بمیرم از غصه
گر بپرسی ز معجر زینب
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
هم پیام تو را رساندم من
هم به عشق تو خطبه خواندم من
رأس تو روی نیزه ها بود و
نیمه جان در پی ات کشاندم من
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
طعنه هایی ز ساربان دیدم
خنده هایی که از سنان دیدم
همه را دیده ام ولی ای وای
بر لبت چوب خیزران دیدم
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
سوی ما دیده های اغیار است
محرم تو به دید انظار است
غیرت الَله دو چشم تو روشن
زینبت در میان بازار است
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
غصه ای بیکرانه می خوردم
طعنه ها از زمانه می خوردم
تو جلو روی نیزه می رفتی
من پی ات تازیانه می خوردم
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
دیده ام بر برادرم افتاد
ضرب دشمن به پیکرم افتاد
چشم خود را به روی نی بستی
تا که چشمی به معجرم افتاد
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
قلب من غصه دار طفلان شد
چشم تو بی قرار آنان شد
دخترت تا کمی عقب افتاده
گیسویت روی نی پریشان شد
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
دخترت پشت قافله اِی وای
بین ما گشته فاصله اِی وای
کعب نی را تحملش کردم
خنده ی زجر و حرمله اِی وای
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
از تماشای تو چه مدهوشم
رأس تو می بَرد دل و هوشم
نیزه ات خم شد و به یک باره
من گرفتم سرت در آغوشم
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
یارِ بر نی نشسته ی زینب
آهِ قلب شکسته ی زینب
گشته اشکت به نیزه جاری از
دیدن دستِ بسته ی زینب
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب نوزدهم محرم ۱۴۴۶
.