که ای رسول امین خدا سلام علیک
🌿▪️✨
#خروج از مدینه
زبانحال امام حسین علیه السلام در جوار قبر پیامبر اسلام صل الله علیه وآله وسلم
#مرحوم دخیل
.
که ای رسول امین خدا سلام علیک
آتام آنام سنه اولسون فدا سلام علیک
.
جوار مرحمتوندن منی ایدلّر دور
بو آستانه دن ایللّه جبریلاً مهجور
.
منی مدینه آرا قویمادیلا فارغ بال
سنان روسیهِ ابن سعد کینه سکال
.
چخاندا شمر حسینون یارالی سینه سینه
دیلمه سیدی اسیر حبش سکینه سینه
.
شهید اولماقا ممنونم ای امیر عرب
ولیک شمره اسیر اولمیا باجیم زینب
.
شهید اولماقا چوخ راضیم من مظلوم
ولیک اسیر سنان اولمیا باجیم کلثوم
.
وقت دور که چرخ دون بیراوزگه دوران ایلسون
وقت دورکه کربلا نقلین نمایان ایلسون
.
وقت دور باشیم گیده شامه یزیده ارمغان
آز قالوبدورشمر دون نعشیمی عریان ایلسون
.
راضی اولمازدون یاغا بیر قطره باران اوستومه
آز قالوب نعشیمی دشمن تیره باران ایلسون
.
عرش اوستونده منه بایرام گونی ویردون مقام
آز قالور آتلار جنازم اوسته جولان ایلسون
.
#فارسی
.
بگریه گفت که یامصطفی سلام علیک
اَنَابنُ نِبتِکَ یاجدّى النّجات اِلیک
.
منم حسین در آغوش پروریدۀ تو
منم که بود زمن روشنی ز دیدۂ تو
.
منم حسین که از لطفت ای شه لولاک
هزار مرتبه فرموده ای جُعلت فداک
.
منم حسین که مرا در کنار پروردی
پی تسلّیَم آهو زدشت آوردی
.
منم حسین چو فرمان شد از خدای کریم
تو اختیار نمودی مرا به ابراهیم
.
منم حسین زخونم برای امّت تو
چو لاله سرخ شود چهرۀ شفاعت تو
.
منم حسین که در مهد جبرئیل امین
برای خدمتم آمد از آسمان به زمین
.
منم حسین ز الطاف کردگار جلیل
ز مولودم به تقرّب رسید دردائیل
.
منم حسین تو ای برگزیدۀ دوران
که بود قوّت جانم تو را از آب دهان
.
#ترکی
.
منم حسین که مهدون سنون وثاقویدی
منم حسین مکانیم سنون قوجاقویدی
.
منم حسین که قیلاردون نیاز نمازیمدن
گھی یوزومدن ئوپردون گھی بوغازیمدن
.
#فارسی
.
منم حسین که سرو ریاض زهرایم
منم که میوۀ باغ علی و اعلایم
.
منم حسین که برای حصول مطلب من
شدی بروز تماشای عید مرکب من
.
منم حسین که حیاتم خطاب میکردی
چو روح یکنفس از خود جدا نمیکردی
.
کنون یزید تمنّای کشتنم دارد
بسوی من ز غلط نامه ها روان دارد
.
جدا چو درّ یتیمم ز خانمان کردند
ز هجر قبر شریفت دلم غمان کردند
.
من ستم زده از دوریت چه چاره کنم
به مرقدی که دگر بعد از این نظاره کنم
.
به آن رسیده که آواره از مدینه شوم
به آن رسیده گرفتار اهل کوفه شوم
.
به آن رسیده که اطفال من یتیم شوند
بکوفه خوار نظر پیش هر لئیم شوند
.
به آن رسیده که زینب کند سیاه بر سر
به آن رسیده خورد حلقم آب از خنجر
.
ز خدمت تو به ناچار دور میگردم
شفیع امّت تو در نشور می گردم
.
اگر روم ز حریمت غریب میگردم
زگلستان درت بی نصیب میگردم
.
شود بریده ز من منصب زیارت تو
کجاست با من دلخسته تاب فرقت تو
.
نه پای رفتنم ای شاه از سر کویت
نه تاب شمع شوم بر هزار دلجویت