پس ابن زیادبادیدن این همه صلابت وعزت عقب نشینی کرد و آنگاه دستور داد، امام سجّاد(ع) و همراهانش را به خانه‏ اى كه در كنار مسجد اعظم كوفه بود بردند و در آنجا زندانى نمودند. زينب(س) براى اينكه مبادا بانوانى به ملاقات آنها بيايند و همين ملاقات موجب يك نوع شماتت و تحقير خاندان عصمت گردد فرمود : هيچ زن عرب نژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز كنيزان كه آنها نيز مانند ما اسيرى ديده‏ اند.(۶) امام رضا(ع) می فرماید : 📋《إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ اَلْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِيَ فِيهِ ذَرَارِيُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّيرَانُ فِي مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِيهَا مِنْ ثِقْلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِي أَمْرِنَا إِنَّ يَوْمَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا اَلْكَرْبَ وَ اَلْبَلاَءَ إِلَى يَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَلْيَبْكِ اَلْبَاكُونَ فَإِنَّ اَلْبُكَاءَ يَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ》 ♦️محرم ماهى بود كه اهل جاهليت نبرد را در آن حرام مى‌دانستند و خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتك كردند و ذرارى و زنان ما را اسير كردند و آتش به خيمه‌هاى ما زدند و آنچه در آن بود چپاول كردند و در امر ما رعايتى از رسول خدا(ص) نكردند. روز شهادت حسين(ع) چشم ما را ريش كرد و اشك ما را روان ساخت و عزيز ما را در زمين كربلا خوار كرد و گرفتارى و بلا به ما دچار ساخت، تا روز قيامت بر مانند حسين(ع) بايد گريست، زیرا که اين گريه گناهان بزرگ را بريزد.(۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : زينب آمد کوفه را يكباره ويران كرد و رفت اهل عالم را از كار خويش حيران كرد و رفت از زمين كربلا تا كوفه و شام بلا هركجا بنهاد پا، فتح نمايان كرد و رفت با لسان مرتضي از ماجراي نينوا خطبه اي جانسوز اندر كوفه عنوان كرد و رفت با كلام جانفزا اثبات دين حق نمود عالمي را دوستدار اهل ايمان كرد و رفت فاش مي گويم كه آن بانوي عظماي دلير از بيان خويش دشمن را هراسان كرد و رفت بر فراز ني چو آن قرآن ناطق را بديد با عمل آن بي قرين تفسير قرآن كرد و رفت در ديار شام برپا كرد از نو انقلاب سنگر اهل ستم را سست بنيان كرد و رفت خطبه اي غرّا بيان فرمود در كاخ يزيد كاخ استبداد را از ريشه ويران كرد و رفت زين خطب اتمام حجّت كرد بر كافردلان غاصبين را مستحقّ نار و نيران كرد ورفت از كلام حق پسندش شد حقيقت آشكار اهل حقّ را شامل الطاف يزدان كرد و رفت شام غرق عيش و عشرت بود در وقت ورود وقت رفتن شام را شام غريبان كرد و رفت دخت شه را بعد مردن در خرابه جاي داد گنج را در گوشه ويرانه پنهان كرد و رفت زآتش دل بر مزار دختر سلطان دين در وداع آخرين شمعي فروزان كرد و رفت 👤سروی 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵ ۲)الاحتجاج طبرسی، ج۲، صص۳۰۵ - ۳۰۳ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۱۶- ۱۱۵ ۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶ ۶)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰ ۷)اقبال الأعمال ابن طاووس، ج۲، ص۵۴۴