امشب نشسته ذکرت بر لب؛ إلهی العفو جاریست اشکِ چشمم یارب إلهی العفو بیتابم و نشستم پشتِ درت شبِ قدر دریاب! نقش بسته بر لب: إلهی العفو بیمارم و ببین که حالِ خوشی ندارم میسوزم از معاصی در تب إلهی العفو أنتَ الّذي سَترتَ، أنتَ الّذي غَفرتَ* حک شد به دستِ من این مطلب؛ إلهی العفو باید بگیرم از تو رزقِ شهادتم را در حالِ سجده مثلِ هر شب إلهی العفو جانم فدای آنکه، در زینبیه با اشک... میگفت جانِ بی بی زینب(س)! إلهی العفو * یارب قسم به جانِ زینب(س) که غرقِ خون دید- فرقِ سرِ پدر را امشب!... إلهی العفو! شب 🎤مداحی های انقلابی