‌‌💔🏴 بمیریم برای دختری که عصر روز دهم جایی گوشه کنار آن صحرای تفتیده به بوته خاری پناه برده بود، پاهاش امّا پُر خار شده بود . از گرمای آغوش عمھ، جان گرفته بود و از معرکه عصر روز دهم سالم بیرون آمده بود. .. همه‌‌ی این بیست و چند روز را با کاروان همراه شده بود، امّا بی تاب، نھ از گرسنگی و تشنگۍ و گرما و تکان شترهای بی‌محمل و درازی سفر .. مدام سراغ بابا را می‌گرفت. دوریِ بابا را آن وجودِ ناز و نازنین و لطیف کجا می‌توانست تاب بیاورد ؟ عمه مانده‌ و روضہ‌های سه‌ساله‌ای که تا آخر عمر باید آتش‌شان بزند : کی سرت را خونی کرده بابا ؟! کی رگ‌هات را بریده ؟ کی من را یتیم کرده ؟! کی یتیم تو را بزرگ کند ؟ کی پناه این زن‌های اسیر باشد .. ؟ التماس دعا .. گریه‌کنای بچه‌های آقا علیه‌السلام .. سلام‌الله‌علیها 🤍 چند خط @insamti | این سمتی • | عضوشوید🔰 ‌https://eitaa.com/joinchat/198115488C0fff711df9