🔷 ۴۷. من ۳۲ سالمه. اصلا نمیتونستم مسئولیت سنگین بچه رو به عهده بگیرم و فکر میکردم باید انقدر کار کنم و پس انداز کنم که از نظر مادی بچه نیازی حس نکنه. از فکر تربیت و ایناشم خیلی میترسیدم. از همه مهمتر اینکه شوهرم شغل ثابت و خوبی نداشت و تقریبا هر ۶ ماه یکبار کار عوض میکرد و هیچ ثباتی توی درآمدمون نبود. تااینکه من‌ تصمیم گرفتم دیگه کار نکنم و بچه دار بشم؛ چون‌ واقعا زندگیمون راکد شده بود و هیچ انگیزه ای برای ادامه‌ش نبود و البته اطرافیانم خیلی بهمون میگفتن دیر میشه و سن میره بالا. ۴ ماهه باردار بودم که شوهرم توی آزمون استخدام شرکت نفت در کمال ناباوری قبول شد😃 و مشغول به کار شد. کلا زندگیمون از این رو به اون رو شد و من با تمام وجودم فهمیدم اینکه بچه روزیشو با خودش میاره یعنی چی...😍 الحمدلله به برکت این بچه که الان ۸ ماهشه زندگی ما هم به ثبات و آرامش رسید.