تعدادی از خاطرات اربعین شما عزیزان ❇️ شب عاشورا، دودل بودم که پیاده‌روی اربعینو بخوام یا نه. از خدا بچه می‌خواستیم و از طرفی نمی‌تونستم از کربلا هم بگذرم... خیلی وسط گریه‌ها و روضه‌ها فکر کردم... یهو به دلم برات شد که مگه از امام حسین علیه‌السلام برنمیاد که هر دو رو بهت بدن؟! این شد که پیش خودم و خدای خودم قرار گذاشتم که اگه خدا بهمون بچه داد، حتما اربعین رو برم! صبح روزی که عازم بودیم، فهمیدم باردارم... تمام راه تا فرودگاه رو گریه کردم... خبر اولین نوه خانواده‌مونو توی یکی از موکب‌های نجف به مادر و پدرم دادم! سفر عجیبی بود. چنان پذیرایی ازم شد که انگار رو ابرا بودم... قدم قدم که برداشتم با دخترم حرف می‌زدم ... امسالم از شوهرم قول گرفته بودم من و بچه یک‌ساله‌مو ببره، که حسرتش رو دلم موند...😭 ❇️ فشار جمعیت حال مادرشوهرم رو بد کرده بود... به سمت خادم‌ها رفتم و به سختی گفتم که فشار خون مادرشوهرم رو بگیرین... قبول کردن و وارد مکان مخصوص خادم‌ها شدیم؛ جایی که هیچ زائری حق حضور تو اونجا رو نداشت... دقیقا رو به روی ضریح... تا خادما، فشار مادرشوهرم رو بگیرن، من کلی نماز خوندم. برا همه... خودم... خواهر مرحومم... واقعا لحظه قشنگی بود 😍😍 مثل رویا بود برام... ❇️ عصر اربعین، بعد از زیارت، می‌خواستیم برگردیم مرز... از کاروان جدا شده بودیم و هیچ ماشینی گیرمون نمی‌اومد... منو خواهرم به شدت نگران بودیم... بعد از ساعت‌ها سردرگمی، به یکی از همراهامون گفتم: برید با اون آقایی که وانت داره حرف بزنید، شاید ما رو ببره نجف... و ایشون با کلی ارادت و احترام ما رو سوار کردن و رسوندن نجف و تا گاراژ نجف هم برامون ماشین گرفتن و فقط گفتن: مشهد...دعا... و من خوشحال بودم که حامل سلام برادرانم به امام رئوف (ع) خواهم بود... وقتی رسیدیم مهران، شب از نیمه گذشته بود و اتوبوس کاروان ما حرکت کرده بود... خواهرم دیگه برید و تا تونست گریه کرد😭 هوا سرد بود و ما روی یه چفیه نشسته بودیم... صدای اذان صبح بلند شد... بعد نماز اشکم چکید و به آقا گفتم منو شرمنده خواهرم نکنید... اتوبوسی پیدا شد و صاحب اتوبوس با شاگردش تا آخر سفر روی پله‌ها نشستن و ما رو جای خودشون نشوندن. کرایه نگرفتن و ناهار و خوراکی‌های دیگه‌ رو هم با ما رایگان حساب کردن... تمام این سفر معنوی با لحظه لحظه اتفاقاتش، برای ما درس و خاطره بود... گرچه دوریم... به یاد تو سخن می‌گوییم... 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif