*
وقتی شهدا، فرزندان ما راتربیت میکنند*
صدای گریهام را که میشنود، میاید سمتم و دستم را نوازش میکند، میپرسد: مامان چرا اشک میریزی؟ 😢
دستش را میگیرم و میگویم: مامان جان، از این ناراحتم که یک مرد بزرگ را از دست دادیم.
با تعجب نگاهم میکند 🥺
نمیدانم چگونه باید این غم را برایش توصیف کنم. او را در بغلم مینشانم و فیلم آخرین دیدار با رهبر عزیزمان با شهید اسماعیل هنیه را با هم میبینیم. 😞
هنوز در غم ابراهیم بودیم که اسماعیل هم پر کشید...
دلم برای این هجم از داغ های متعددی که این انقلاب به خودش دیده میسوزد و آتش میگیرد🔥
نشستن حالم را بدتر میکند، به یاد شهید، با دخترم حلوا درست میکنیم و مداحی میگذاریم.
و میدانم که انشالله در همین حال و هوایی که به هوای شهید در خانه مان برپا شده، دخترم رشد میکند و تربیت میشود و پا جا پای اسمعیل ها میگذارد.
دلم روشن میشود به کلام امام امت که
بکشید ما را
ملت ما بیدار تر میشود
https://eitaa.com/madaraneashoorai