🔹۶جمادی الاولی ، شهادت حضرت جعفر بن ابی طالب عليه السلام  [تقویم شیعه - ۱ - جنگ موته - صفحه۷۷]  ۱ - جنگ موته در سال هفتم هجرت در چنين روزى جنگ موته به وقوع پيوست. تعداد مسلمين در اين جمگ سه هزار نفر و تعدا كفار صد هزار نفر بود. اين جنگ از آنجا آغاز شد كه حارث بن امير ازدى كه حامل نامه اى از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به قيصر روم بود، در زمينهاى موته به دستور شرحبيل بن عمرو سردار لشكر روم دستگير شد و دستهاى او را بستند و گردنش را زدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از شنيدن اين خبر بسيار ناراحت شدند و لشكرى به موته روانه فرمودند. در اين جمگ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و امير المؤمنين عليه السّلام حضور نداشتند و آن حضرت سه امير به ترتيب بر لشكر قرار دادند و فرمودند: «هر يك شهيد شدند ديگرى امير لشكر باشد. جعفر بن ابى طالب، زيد بن حارثه، عبداللَّه بن رواحه». شهادت سه فرمانده: هر سه اين بزرگواران شهيد شدند. اول جناب جعفر به ميدان آمد و بعد از مبارزه دليرانه اى دو دست آن حضرت را قطع كردند، و با اينكه جراحتهاى زيادى بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، اما بواسطه هيبت و شجاعتهاى آن حضرت در ميدان، كسى جرأت جدا كردن سر آن حضرت را نمى كرد. لذا دشمن دفعة حمله كرد و بدن آن حضرت را با نيزه از زمين بلند كردند. در همان لحظه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در مدينه بر فراز منبر تشريف داشتند و ماجرا را براى مردم بيان مى فرمودند. ناگهان صورت مبارك را به طرف آسمان بلند كردند و در حق جعفر دعا فرمودند. خداوند دو بال به آن بزرگوار عنايت فرمود كه با ملائكه در بهشت پرواز مى كند. پس از شهادت هر سه امير تعيين شده از طرف پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله، را در يك قبر دفن كردند. از خبر شهادت جناب جعفرپيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بسيار گريستند و دستور دادند تا سه روز غذا به منزل جعفر ببرند. سوابق حضرت جعفرطیار علیه السلام: اولين مردى كه بعد از امیرالمومنین على عليه السّلام به امر جناب ابوطالب عليه السّلام پشت سر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نماز خواند، جناب جعفر بود. او از برادرش امير المؤمنين عليه السّلام ده سال بزرگتر بود. در حبشه هنگامى كه عمروعاص و ديگران قصد داشتند نجاشى را راضى كنند كه جعفر و همراهانش را تحويل دهد، او آياتى از كتاب الهى تلاوت نمود كه نجاشى و اطرافيانش گريستند. عمروعاص چندين بار خواست جعفر و همراهانش را نزد نجاشى افرادى نادرست جلوه دهد ولى نتيجه بر عكس شد و احترام آنها نيز نزد نجاشى بيشتر شد، مخصوصاً زمانى كه آيات در رابطه با حضرت عيسى عليه السّلام قرائت شد. آخر الامر عمروعاص غذائى مسموم تهيه كرد و براى جعفر فرستاد كه آن حضرت را شهيد كند، ولى گربه اى آمد و از آن غذا مختصرى خورد و بقيه غذا ريخت و آن گربه هم مرد، و توطئه عمروعاص فاش شد. در روز فتح خيبر، جعفر به همراه همسرش و ديگر مسلمانان به مدينه آمدند، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از آمدن آنان بسيار خوشحال شدند و فرمودند: «نمى دانم به كدام خوشحالتر باشم: به فتح خيبر يا به آمدن جعفر»؟ (منتخب التواريخ: ص ۵۷ - ۵۸. سيرى در شرح ابن ابى الحديد: ج ۲، ص ۴۱۰ - ۴۱۱. وقايع المشهور: ص۹۴ ارسال شده توسط کتاب‌خوان قائمیه https://www.ghbook.ir/Book/2004 اللهم عجل لولیک الفرج