بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدایی که توفیق همدلی مهدوی را به نیت حمایت از مظلومیت و مقاومت عاشورای این روز های غزه نصیبمان کرد. از لحظه ای که پسر ۸ ساله از مادر سربند یا منتقمش را درخواست کرد تا وقتی که مادر چفیه کوچک سفید را مثلثی تا زد و بجای روسری به سر دختر ۱۱ ماهه اش انداخت تا زمانی که سوییچ را چرخاند و خودش را با وسایل همراهش🧶🎤🖇✂️🔌 به محل قرار رساند و روی کیک های دست پختش طرح عشق زد و سرود صلابت و پیروزی را از اسپیکرها پخش کرد و عکس ها و پوسترها را با ریسه ها به گردن درختان محوطه ی ورودی پارک انداخت و تا آخر آخرش، همه را ملائکه الله جمع کردند و بقچه پیچ کردند و بردند و جایش باران نور⛈ بر سر و صورت کودکان و مادران بی تاب باریدند. همه بی تاب بودند. آمده بودند تا شاید کمی آرام گیرند. بیست و اندی روز است که لحظه لحظه خون دل خورده اند.🥺 مادری دیده اند که نمیداند کدام طفلش را اول کفن بپوشاند و از کدام زودتر دل 🖤 بکند. تیر در صورت های مثل گل نوزادان چند ماهه👩‍🍼 نوزادانی معصوم با سر و صورت خونین و با تن و بدنی که از شدت وحشت می لرزند. وحشت تنهایی، وحشت صدای انفجار، وحشت غریبی اطرافیانشان، وحشت دنیای بی پدر و مادرشان. وحشت حیرانی و سرگردانی و خاک و خون و دود. بی تابی همه را آورده بودند. اما هیچ کدام از این بی تابی ها و زخم های عمیق را نتوانستند به گریه بنشینند‌. کودک و نوزاد شیرخوار همراهشان بود دل های نازک و حساس همراهشان بود. کاش چشم باز نمیکردیم به این دنیا و این صحنه ها را از غزه ی مظلوم و مقتدر نمی دیدیم. دلهایمان خون بود اما به تاسی از زنان و کودکان پرصلابت فلسطین گرد هم آمدیم و رجز صبر و امید خواندیم. خودمان هم میزبان بودیم هم مهمان. گرد هم آمدیم. کودکانمان را به نیت یاری امام عصر(عج) همدل و یکی یکی پرچم زیبای فلسطین را بر صورت هایشان حک کردیم. پرچم های کاغذی را به میله های چوبی وصل کردیم و به دستشان دادیم.جمعشان کردیم و اشعار مقاومت را در قالب سرودی حماسی ذره ذره بر جان و دلشان نشاندیم و از حنجره های کودکانه شان مهمان دل هایمان کردیم.👭👭👬👬 یکی یکی از چشم هایمان می خواندند که آماده ایم برای راهی کردنشان. برای اینکه بروند و در کنار مهدی زهرا سلام الله بایستند و حضرت را یاری کنند. برای فدا کردنشان هم آماده ایم. نه تنها فرزندانمان! جان های ناقابل خودمان را هم فدای خاک قدوم مبارکشان میکنیم. غزه تازه ابتدای مسیر تحقق ظهور منجی عالم، حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه است. امروز همه آمده بودند. مادر بارداری که برای تسکین دلش از دیدن صحنه های جنایات اسرائیل دلش به تنگ آمده بود و بی تابی هایش را با قلم مو بر گونه های کودکانمان نقاشی میکرد . مادر عزیز پردغدغه ای که بچه های تب دارش را سپرده بود و در پی تدارک برنامه های مراسم بود. ‌‌١۴٠٢ "مادرانه"