آقا و خانم عکاس بی تاب سوژه های غیرقابل دسترس زندان بزرگ غزه بودند و با موشک های طرح پرچم فلسطین و دست ساز بچه ها و همخوانی و گروه سرودشان دل خود را آرام و زمزمه ی آیات فتح می کردند. بچه ها در هیاهوی کودکانه خود بارها و بارها دردهای قلب کوچکشان را بر سر موشک ها مینشاندند و با تلاشی به نیابت از طفلان شهید غزه خود را به سیبل پرچم رژیم غاصب صهیونیست میرساندند و موجودیتش را با موشک های دست سازشان متلاشی می کردند. سرشان را جای سر کودک نقاشی شده ی شجاع فلسطینی روی پوستر بزرگ کنار محوطه می گذاشتند تا عکسهای خود را در چشمهای شیطان های انسان نمای رژیم غاصب صهیونیست بکنند و با تصویرشان رجز مقاومت بخوانند. بعضی هایشان هم با رنگ های گرم پرچم فلسطین در قالب خمیر بازی سرگرم بودند و عده ای هم نقشه ی غزه ی پر اقتدار را با شکوفه های قرمز و سفید و سبز و مشکی به نیت کودکان شهید غزه مزین می کردند. مادر اندیشمندی اما در پی تلاش های شبانه روزی اش کتابچه هایب📓 شکیل را تدارک دیده بود! بامحتوایی جذاب برای معرفی و توضیحات کاملی در مورد آنچه باید از خباثت های رژیم غاصب و مقاومت مردم فلسطین می دانستیم. و چقدر پرصلابت به نیابت از مادران آگاه و صبور و پرامید غزه به دل هایمان جرعه جرعه معرفت نوشاند🎤 دوستان عزیز واحد کتاب📖 و رفع شبهات هم آماده ی پاسخگویی بودند و کتاب های ارزشمندی📚 را معرفی می کردند. همه دل ها را به هم سنجاق کرده بودند. خواهرانه، مقتدر، باصلابت و مطمئن برای حضور. با زمزمه ی مداح که همسر یکی از مامان های خوش قلب مادرانه ایمان بودند، حدیث کسا را به نیت توسل و عشق به پنج تن آل عبا بهانه ی استغفار و طلب ظهور و نجات مستضعفین عالم کردیم. مادرهای عزیزی هم با کیک هایی🍰🧁🥧 که دوست هنرمندمان طرح پرچم فلسطین را روی آن ها نقش زدند، کام همه را به نیت جشن پیروزی شیرین کردند. برکات زیادی دز حاشیه ی این همدلی ها شامل حالمان شد. دل به دل تازه واردانی دادیم که با عشق 💕و پر سوال 🤔 به جمع دوستان نگاه می انداختند و تشنه شنیدن بودند. از همدلی هایمان از مادرانه! مادری هم در تب و تاب بود که عروس و دخترش را راهی مادرانه کند و چقدر شوق دیدن چنین اجتماعاتی در وجودش موج میزد. البته توفیق اقامه ی نماز جماعت مغرب و عشا هم به امامت امام جماعت باصفا و پر از نور مسجد محل حاصل شد. هر کس هر کاری از دستش بر می آمد انجام میداد یکی چای☕️🫖☕️ تعارف میکرد. یکی طلب عافیت و دعا برای جشن آزادی فلسطین و ظهور امام عصر عج میکرد.🙏 یکی در نظافت محوطه پارک و جمع آوری پوست شکلات ها و کاغذ موشک ها و بادکنک هایی که به نیت ترکیدن هویت پوشالی اسرائیل غاصب با دست های کودکانمان نیست شده بودند تلاش میکرد. بعد از نماز جماعت و همکاری برای جمع آوری وسایل و پوسترهای نصب شده و میز و صندلی های چوبی که دوستان زحمت کشیده بودند و از مسجد قرض گرفته بودند یکی یکی مکان پارک را به قصد منازلمان با قلبی مطمئن از نجات مستضعفین جهان و نابودی رژیم غاصب و شیاطین خبیث و ظهور مهدی آل الله ترک کردیم. ‌‌١۴٠٢ "مادرانه"