#پاسخ_سوالات_مادران
حسادت فرزند اول به دوم
حسادت در خصوص بچه اولیهایی که برادر یا خواهر جدید دارند اتفاقی طبیعی است. بااینحال این شما هستید که شرایط را طوری درست میکنید که خواهر یا برادر جدید تبدیل به دوست شود یا دشمن.
به فرزند اول مسئولیت بدهید
اگر والدین در جواب اعتراض فرزند اول جملاتی مثل «برادر یا خواهرت از تو کوچک تر است و عیبی ندارد که این کار را انجام داده» یا «اسباب بازی است را به برادر یا خواهرت بده چون او کوچک است» و... را به زبان بیاورند باعث بروز حسادت در فرزند اولشان خواهند شد.
چنین واکنش هایی این برداشت را در فرزند اول به وجود خواهد آورد که والدینش خواهر یا برادر کوچک تر را بیشتر از او دوست دارند و بین آن 2 فرق گذشته اند. این نوع برخورد والدین باعث می شود فرزند اول حس ناخوشایندی نسبت به خودش داشته باشد. در این شرایط بین فرزند اول و دوم رقابتی برای جلب نظر والدین به وجود خواهد آمد و چه بسا باعث ایجاد بحث و چالش بین فرزندان شود. اگر فرزند دوم وارد مرز فرزند اول شد و فرزند اول اعتراض کرد، والدین باید به خوبی این فضاها را مدیریت و تعامل بین فرزندان را بیشتر کنند و مانع حسادت بین آنها شوند.
هرگز سعی نکنید فرزند اول را از فرزند دوم دور کنید. بسیاری از والدین با تصور اینکه فرزند اول ممکن است به فرزند دوم آسیب برساند فرزند دوم را از او دور نگه می دارند که این کار به هیچ وجه درست نیست و باعث بروز حسادت در فرزند اول خواهد شد.
مادر با تولد فرزند دوم همچنان باید نوع ارتباط فرزند اول با دوم را مدیریت کند یعنی کماکان مسئولیت هایی را به فرزند اول در خصوص نگهداری و مراقبت از فرزند دوم بدهد تا تعامل بین فرزند اول و دوم را بیشتر کند.
سن فرزند بزرگتر دو تا سه سال
باید منتظر چه اتفاقاتی باشید
بیشتر بچهها در این سن نقنقو و گریان هستند، بهخصوص زمانی که یک نوزاد جدید هم در کار باشد. ازآنجاییکه بچهها میبینند که شما چطور از نوزاد پرستاری میکنید، دوست دارند که همان کارها را با آنها نیز انجام دهید. آنها در این سن آنقدر دادوفریاد میکنند تا به آن چیزی که میخواهند برسند. همچنین گریههای نوزاد در طول شب میتواند مشکلاتی را به همراه داشته باشد؛ برای مثال کودک بزرگتر که در تخت خودش خوابیده ناگهان تصمیم میگیرد که بیاید و پیش شما بخوابد. بهخصوص زمانی که نوزاد در اتاق شما باشد. اغلب بچهها در این سن درباره برادر یا خواهر جدیدشان کمی گیج هستند، بخشی از آنها میخواهد همچنان یک نوزاد باقی بماند و بخش دیگری از آنان میگوید که من خودم میتوانم کارهایم را انجام دهم و میخواهد مستقل باشد.
چطور شرایط را کنترل کنیم
با فرزندتان که دچار چنین احساسات دوگانهای شده، صحبت کنید. اینطور بگویید که به نظر میرسد دوست داری نینی باشی و بعد بگذارید که نقش بچههای خیلی کوچک را بازی کند؛ مثلاً مثل نوزادان او را در گهواره بگذارید. بغلش کنید و تکانش دهید. کلی از این شرایط باهم لذت ببرید و بخندید. برای اینکه کودکتان با شرایط جدید بهتر کنار بیاید، بهتر است مجموعهای از اقدامات را قبل از زایمان و در زمان بارداری فرزند دوم انجام دهید. اگر عادت کرده که شما صبحها بیدارش کنید و به او صبحانه بدهید، قبل از زایمان این عادت را به پدرش محول کنید تا زودتر به او عادت کند. پدر باید خودش را خیلی مشتاق و هیجانزده نشان دهد.
سن فرزند بزرگتر چهار تا شش سال
باید منتظر چه اتفاقاتی باشید
کودکان در این سن اغلب خیلی بهتر شرایط را درک میکنند و بهتر پذیرای ورود یک خواهر یا برادر جدید هستند. پس اگر نوزاد روی او شیر بالا بیاورد، شما خیلی راحتتر میتوانید به او توضیح دهید که این کار را از قصد انجام نداده است. اگر اسباببازیهایش را از او گرفت به او کمک کنید تا اسباببازیهای موردعلاقهاش را درجایی دور از دسترس نوزاد قرار دهد. در این سن دنیای فرزند شما بزرگتر شده و دیگر مثل قبل تماماً به شما وابسته نیست. بااینحال هنوز بیشترین ارتباطش با شماست؛ اگر او توجهی را که لازم دارد از شما دریافت نکند ممکن است مضطرب و سرخورده شود.
چطور شرایط را کنترل کنیم
بهترین روش این است که زمانتان را با دقت بین او و فرزند جدید تقسیم کنید تا او سرخورده یا مضطرب نشود. حتی زمانی که به خرید میروید یکبار فقط با او بروید و اگر امکانش هست فرزند کوچکتر را پیش همسرتان در خانه بگذارید. اگر فرزند کوچکتر کاری کرد که او ناراحت و عصبانی شد طرف او را بگیرید و عصبانیتش را با چیزی که دوست دارد جایگزین کنید و بعد به او بگویید میدانم شرایط سخت است؛ بیا باهم نفس عمیق بکشیم و آرام باشیم.
@madarezirak