•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔸 روزی مردی در خواب می بيند که به او می گويد آيا داری صحنه هايی از زندگيت را پيش رويت نشان دهم. مرد از خود اشتياق نشان می دهد. ظاهر می شود و او آينده خود را می بيند که در لحظه های سخت دو رد پا روی شن های ساحل است 🔸 مرد از می پرسد: اين رد پاهای چه کسانی است؟ خداوند می گويد يکی از آن تو و ديگری از آن من است که در سختی ها همراه توام. مرد مسرور می شود 🔸در صحنه ای ديگر او بزرگی پيش روی خود می بيند و روی ماسه ها تنها يک رد پا مشاهده می کند. با گله به خداوند می گويد: پس چرا مرا تنها گذاشتی؟ اين رد پای من است که تنها در رهايم 🔸 خداوند می گويد: اين رد پای تو نيست، رد پای من است. مرد می پرسد پس من کجايم؟ خداوند می گويد: ، وقتی که سختی ها از همه سو به تو هجوم می آورند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @madarezirak