⭕️ همسر شهید مطهری نقل می کند که: یک بار برای دیدن دخترم به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز که به تهران آمدم، نزدیک های سحر به خانه رسیدم. 🔶 وقتی وارد خانه شدم، بچه ها همه خواب بودند، ولی آقا بیدار بود. چای ☕️ و میوه 🍎 و شیرینی 🍰 آماده بود و منتظر بودند. بعد از احوال پرسی با تأثر به من گفتند: می ترسم یک وقت نباشم، شما ار سفر بیایید و کسی نباشد که به استقبال‌تان بیاید. 👈 بیشتر صبح ها چای درست می کردند. در تمام طول زندگی به یاد ندارم که به من گفته باشند یک لیوان آب 🚰به ایشان بدهم. @madarezirak