🏴🏴استرس ویزا گرفتن، توصیه برداشتن کوله سبک. استرس نرسیدن ویزا. پیامک دوستی که به مرز رسیده. تماس حلالم کن یکی از اقوام. خبر گران شدن کرایه ماشین‌ها. پیگیری رفیقی که از مرز رد شده و جویای رسیدن ویزای توست. خبر رسیدن گروه دیگری از آشنایان به نجف. استوری‌های اینستاگرامی از شلوغی پل زائر و بی‌نظمی مرز. خبر رسیدن ویزا به کلیه دوستان و آشنایان و پیگیران. حرکت با ماشین شخصی با دوستان یا خانواده. لرزیدن در سرما و وضو گرفتن در صف طولانی. تماس خانواده برای پیگیری موقعیت کنونی. اس‌ام‌اس طلبیدن حلالیت. اعلام شلوغی مرز و به سختی رد شدن در گروه‌های تلگرامی. دنبال ماشین بودن. کامیون عراقی لب مرز که ملت دورش جمع شدند و نذری می‌گیرند. پیگیری چگونگی عبور از مرز توسط دوستانی که هنوز حرکت نکردند. چانه‌زدن با راننده عراقی. داداش گفتن و حاجی حواله کردن به راننده‌ای که کرایه زیاد می‌گیرد. صدای کاظمین کاظمین گفتن جوان راننده با لهجه عراقی. حاجی کربلا گفتن. دیدن یک کامیون و بالا پریدن ملت. با همراهان دنبال کامیون دویدن و به سختی سوار شدن. چرا ایستاد گفتن‌ها؟ چرا حرکت نمی‌کنه شنیدن‌ها؟ تعجب کردن از رانندگی عراقی‌ها در مسیری که هیچ تابلو یا نوری ندارد. 150 کیلومتر سرعت رفتن راننده‌ها. توقف. اینجا که نجف نیست، چرا وایساد گفتن‌ها. اخوی حرک گفتن‌ها. جان مادرت برو برسیم به نجف. می‌گه شب کوت باید بمانیدها. خانواده‌های اهالی کوت را دیدن و لطفشان برای به خانه آن‌ها رفتن‌ها. پذیرایی مفصل خانواده‌ای که می‌فهمی وضع مالی خوبی ندارند. در خود شکستن‌ها و غبطه خوردن. خوابیدن و صبح زود بیدار شدن. صلاه صلاه گفتن صاحبخانه. پذیرایی صبح و حرکت کردن. پیاده رفتن و به دنبال ماشین گشتن. پیدا کردن وسیله‌ای که تو را به نجف برساندها. اس‌ام‌اس ایرانسل و به فنا رفتن شارژ پولی گوشی بخاطر رومینگ. مادر جان من نزدیک نجف هستم‌ها. دریافت اس‌ام‌اس موقعیت مکانی دوستانت که زودتر رسیده‌اند. شوق زیارت امیرالمومنین. 😍 قدم قدم جلو رفتن‌ها. تلنبار شدن دمپایی‌های روی هم در ورودی حرم. دیدن ایوان نجف و جاری شدن بی‌اختیار اشک.😭 حیدر حیدر گفتن‌ها و شور حماسی گرفتن ایرانی‌ها، فشار به قفسه سینه در آن لحظه. تلاش برای بیرون آمدن. اشک ریختن و خداحافظی با مولا. از راه وادی‌السلام به طریق رفتن، زیارت سید علی قاضی میان‌راه، عکسهای زیاد مقتدی صدر در وادی‌السلام، حرکت گروهی از دوستان از پل ثوره العشرین، شنیدن صدای روضه عراقی میان قبرها، ورود به مسیر مشایه، هماهنگی با دوستان برای اقامت در موکبی حوالی عمود ۳۸۰، تاکید به توقف نکردن در عمودهای رند، پیامکهای تبلیغاتی و خالی شدن شارژ ایرانسل، مای باردها، هلا بیک هلا بیک‌های مرد عراقی پشت میکروفون ورودی موکب، چای عراقی‌ها، درخواست چایی ایرانی کردن هموطن، دادن لیوان شخصی زائر خانم ایرانی به موکب‌دار، خندیدن به وسواس‌ها و تاکید به خوردن چای عراقی در لیوان‌هایی که داخل لگن قرمز پر از آب شستشو می‌شوند، بوی قهوه عراقی، صدای بهم خوردن فنجان‌های مخصوص، نماز ظهر، قیمه نجفی، خوردن نخودآب، تاکید دوستی که می‌گوید اسم این غذا لب‌لبی است بر احاطه دانش خود، خستگی پا، گرما، کوله‌های پر پیپکسل، صورت سرخ و سفید شیعیان اذربایجانی، توصیه دوستی که به رفتن در موکب‌ها با غروب افتاب اشاره می‌کند، پیدا کردن دوستان، ساندویچ‌هایی که صاحب موکب با نان ماهی‌شکل می‌دهد، من أین أنت گفتن به زائر عراقی برای شروع یک گفتگو، عبارات فارسی گفتن برادر عراقی، داداش گفتن‌ها میان تلاش برای ارتباط، نماز صبح، سوز سرما، گرفتن شیر داغ از یک موکب، تخم مرغ اول صبح موکب دیگر، شتاب گرفتن، بالا امدن افتاب، دراوردن کاپشن، پوشیدن دمپایی، شتاب گرفتن در پیاده‌روی، صدای مداحی‌های عجیب عراقی، پارچه‌های رنگی متحدالشکل روی لباس زائران شهرستان‌های ایرانی، کیف‌های یک شکل زائران کویتی، لبنانی، سوری، پرچم روسیه، کانادا، افغانستان، سینه‌زنی سنگین پاکستانی‌ها، هوسه جوانان عراقی با دمپایی و شلوار گرمکن‌، موکب‌های بزرگ و کوچک، موکب مختار با عکس فریبرز عرب‌نیا، موکب یوسف صدیق، نوای ماشین گاز با موسیقی یوسف پیامبر، هله بزوار ابوسجادها، هله بیک‌ها، مای بارد و شای ایرانی‌ها، زائر بفرما گفتن‌ها، ورودی کربلا، سلام دادن‌ها، شمایل آمریکایی سربازان عراقی، احترامشان به زائر، خرماهای غوطه‌ور در ارده، نومی‌بصره‌های جذاب و خوشمزه، صف کباب ترکی، بوی ماهی، موکب قیمه نجفی، حرکت نمادین اسرای کربلا، گریه پیرزنان عراقی، چهره معصوم پیرمرد روستایی، پیشانی‌بندهای زردرنگ، شنیدن لهجه اصفهانی‌ها در تمام مسیر، اولین نقطه‌ای که حرم حضرت عباس مشاهده می‌شود ایستادن، 😍😭😭 شل شدن پا، بی‌اختیار رفتن‌ها، شوکه بودن در بین‌الحرمین‌، تحیر، تحیر، تحیر، @madarezirak