زينب آمد شام را يکباره ويران کرد ورفت
اهل عالم را ز کار خويش حيران کرد و رفت
از زمين کربلا تا کوفه و شام بلا
هر کجا بنهاد پا، فتح نمايان کرد و رفت
با لسان مرتضي از ماجراي نينوا
خطبه اي جانسوز اندرکوفه عنوان کرد و رفت
باکلام جانفزا اثبات دين حق نمود
عالمي را دوستدار اهل ايمان کرد و رفت
فاش مي گويم که آن بانوي عظماي دلير
ازبيان خويش دشمن را هراسان کرد و رفت
در ديار شام برپاکرد از نو انقلاب
سنگر اهل ستم را سست بنيان کرد و رفت
خطبه اي غرّا بيان فرمود در کاخ يزيد
کاخ استبداد را از ريشه ويران کرد و رفت
زين خطب اتمام حجت کرد بر کافردلان
غاصبين رامستحق نار و نيران کرد و رفت
از کلام حق پسندش شد حقيقت آشکار
اهل حق راشامل الطاف يزدان کرد و رفت
شام غرق عيش وعشرت بود دروقت ورود
وقت رفتن شام را شام غريبان کرد و رفت
دخت شه رابعد مردن درخرابه جاي داد
گنج رادرگوشه ويرانه پنهان کرد و رفت
ز آتش دل برمزار دختر سلطان دين
در وداع آخرين، شمعي فروزان کرد