✅امام صادق(علیه السلام) درطی روایتی می فرماید :
وقتی امر رسالت بر رسول اکرم(ص) نازل شد، وصیّت نیز به صورت کتابِ نوشته شده، فرود آمد و جبرئیل(ع) آن را همراه دیگر امناء خدای متعال از فرشتگان، فرود آوردند وجبرئیل امین عرض کرد :
ای محمّد(ص)! دستور فرما همه از نزد تو بیرون روند، مگر وصیّ تو، تا آن را از تو بگیرد و ما شاهد باشیم که آن را به علی(ع) دادی و ضامن آن گردیم.
پس رسول اکرم(ص) دستور داد به جز علی(ع) همه از خانه خارج شوند و فاطمه(س) نیز ما بین پرده و در قرار داشت.
در این هنگام جبرئیل امین عرض کرد : ای محمّد(ص)! پروردگارت تو را سلام میدهد و میفرماید : این، کتابی است که با تو پیمان بسته و شرط کرده بودم و خود، بر توشاهد بودم و فرشتگان من نیز گواهان تو بر آن بودند و گواهی خودم به تنهایی کافی است.
پس جبرئیل کتاب را به رسول اکرم(ص) داد و سفارش کرد که این را به امام علی(ع) بدهد.
پس جبرائیل خطاب به رسول اکرم(ص) گفت : آن را بخوان!
و حضرت(ص) آن را حرف به حرف، خواند وسپس خطاب به امام علی(ع) فرمود :
📋《یَا عَلِیُّ! أَخَذْتَ وَصِیَّتِی وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَ لِیَ الْوَفَاءَ بِمَا فِیهَا؟》
♦️ای علی(ع)! آیا وصیّت مرا گرفتی و آن را شناختی و وفا به آنچه درآن است را، در پیشگاه خدای متعال و من، ضامن شدی؟
امام علی(ع) فرمود :
📋《نَعَمْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عَلَیَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَى اللَّهِ عَوْنِی وَ تَوْفِیقِی عَلَى أَدَائِهَا》
♦️آری، پدر و مادرم فدای تو باد.
بر من باد ضمانت آن و خدای متعال توفیق به وفای به آن را عنایت کند و مرا نسبت به انجام آن، یاری فرماید.
سپس رسول اکرم(ص) در ادامه فرمود :
📋《یَا عَلِیُّ(ع)! تَفِی بِمَا فِیهَا مِنْ مُوَالاهِ مَنْ وَالَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَهِ وَ الْعَدَاوَهِ لِمَنْ عَادَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْهُمْ عَلَى الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَلَى کَظْمِ الْغَیْظِ وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّی وغَصْبِ خُمُسِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ؟》
♦️ای علی(ع)! وفا کن به آنچه در آن است از دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا و رسول خدا(ص) و دوری گزیدن از آنان با صبر وپایداری و فرو نشاندن غیظ خود دربرابر پایمان شدن حقّت و غصبِ خُمست و هتک حرمتت!
امام علی(ع) در جواب فرمودند : باشد یا رسول الله(ص)!
امیرالمومنین(ع) می فرماید :
همانا شنیدم که جبرئیل امین به رسول اکرم(ص) میگفت :
📋《یَا مُحَمَّدُ(ص)! عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَهُ وَ هِیَ حُرْمَهُ اللَّهِ وَ حُرْمَهُ رَسُولِ الله(ص) وَعَلَى أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ》
♦️ای محمّد(ص)! به علی(ع) بیان کن که حُرمت او، هتک خواهد شد در حالی که حرمت وی، حرمت خدا و رسول خدا(ص) است واینکه محاسنش به خون تازه سرش خضاب می شود.
که امام علی(ع) در ادامه می فرماید :
📋《فَصَعِقْتُ حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَهَ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ سَقَطْتُ عَلَى وَجْهِی》
♦️وقتی این سخن را از جبرئیل امین شنیدم، فریادی زدم و به صورت افتادم.
وگفتم :
📋《نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ إِنِ انْتَهَکَتِ الْحُرْمَهُ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْکِتَابُ وَ هُدِّمَتِ الْکَعْبَهُ وَ خُضِبَتْ لِحْیَتِی مِنْ رَأْسِی بِدَمٍ عَبِیطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّى أَقْدَمَ عَلَیْکَ》
♦آری! قبول کردم و راضی هستم، اگر چه هتک حرمتم شود وسنّتها، تعطیل گردد وکتاب خدا، پاره پاره شود و کعبه، ویران گردد و محاسنم از خون تازه سرم، خضاب شود و برای خدا، صبر خواهم نمود تا بر شما، وارد شوم.
سپس آن وصیّت با چند مُهر از طلا که آتش به آن نرسیده بود و ساخته ی دست بشر نبود،مُهر شد و به امام علی(ع) تحویل داده شد.(۱)
📚منبع :
۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۲۸۲