#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
زمین به لرزه درآمد، شکست کنگرهها
رها شدند خلائق ز بند سیطرهها
شبی که آتشِ آتشکده فروکش کرد
شبی که خاتمه مییافت رقص دایرهها
صدای همهمهی موبدان زرتشتی
هنوز مانده به گوش تمام شب پرهها
شب ولادت فرخندهی بهاری سبز
شب وفات زمستان سرد دلهرهها
دوباره نور و طراوت به خانهها آمد
نسیم آمد و وا شد تمام پنجرهها
جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات
نثار مَقدم پُر خیر و برکتش #صلوات
ستارهها به نگاهی شدند سلمانش
منجمانِ مسلمانِ برق چشمانش
از انبیاء الهی که رفته تا معراج؟
به غیر از او که ملائک شدند حیرانش
مقام بندگیاش را کسی نمیداند
پیمبران اولوالعزم ماتِ ایمانش
بساط ذکر سماوات را به هم میریخت
نماز نیمه شب و شور صوتِ قرآنش
اویسهای قَرن را ندیده عاشق کرد
تبسم لبِ داوودیِ غزل خوانش
شفیع روز جزا گشت و حضرت حق داد
به دستِ پاک محمد، کلید رضوانش
امیر و قافله سالار کاروانِ نجات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد
به مرگ دخترکان قبیله پایان داد
خرافههای عرب را اسیر حکمت کرد
به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد
نمازِ شکرِ سپیدارها چه دیدن داشت!
همان شبی که سپیده اذانِ باران داد
نبیست پیر خرابات و ساقیاش حیدر
در ابتدا به علی او شرابِ عرفان داد
تبسمش به کسی چون بلال عزت داد
مسیر اصلی دین را نشانِ انسان داد
چه قدر فاصلهمان تا بهشت کمتر شد!
برات مردم ری را به دست سلمان داد
شب تجلیِ مهتابِ روشنِ عرصات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم
دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم
زمان نداد اجازه، که مشقِ عشق کنم
غلام مسئله آموز منبرش باشم
چه قدر دیر رسیدم سرِ قرارِ وصال!
چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم!
قبول، شیعهی خوبی نبودهام اصلاً
نشد که حلقهبهگوش برادرش باشم
خدا کند که مرا از قلم نیندازد
بهشت مستِ مِی جام کوثرش باشم
به حال و روز خودم فکر میکنم، انگار
قرار بوده که گریانِ دخترش باشم
شب گرفتن برگِ زیارتِ عتبات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
✍
#وحید_قاسمی
─┅═༅࿇༅❖༅࿇༅═┅─
#مداحان_محلات
#کانون_بسیج_مداحان_محلات
لینک کانال مداحان محلات👇
https://eitaa.com/maddahanbsj
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠