زمینه یادمه اون روزا که دست تو تو موهام بود روی دوش عمو جون خنده روی لبام بود موی سر من سوخت/ بال و پر من سوخت ۲ از بس که شکستم تو فراقت دلم از اشک چشای تر من سوخت بابایی فراریم بابا از همه دخترای شام موهامو میکشن تا میگم من تو رو میخوام ۲ بابا بابا ۴ کف پاهام می سوزه هنوز از زخم و تاول عمه جونو زدن تا قافله شد معطل وقتی که جا موندم/ از قافله بابا ۲ پر شد کف پام از بس دویدم توی صحرا تک و تنها روی خارا بابایی زحمتمو کشید عمه زینب چقد بابا نبودی میزدن منو و مشت و لگد بابا ۲ بابا بابا ۴ بابا باور میکردی که خرابه نشین شم؟ فکر میکردی ببینی منو با قامت خم؟ رو نیزه ها بودی/ وقتی که کبودی روی تنم حک شد با ضرب سیلیِ یه یهودی؟ بابایی سوال من اینه میدونی من گرسنمه روز و شبا فقط اسم تو آب و نونمه بابا بابا