شعب ابى طالب چه سخت و جانگزا بود زندان طاقت سوز مردان خدا بود بيش از سه سال آنجا چه غربتها كشيدند در راه دين بر خود مرارتها خريدند مرد و زن تازه مسلمان در تب و تاب در تنگناى قحطى نان ، كمّى آب دشمن كه با اين كار قصد سركشى داشت پيروزى خود را در اول سهل پنداشت مىخواست تا از دين نشان ديگر نماند حتى اثر از نام پيغمبر نماند او را نداد اين كار شرم آور نتيجه با اين كه شد بيمار و دلخسته خديجه هر روز حالش بدتر از روز دگر بود زخم زبانها بر دل او نيشتر بود تا عاقبت از اين جهان بار سفر بست از انزواى غربت دنيا نظر بست آن زن كه در اسلام شأنش هست والا همپاى زنهاى بهشتى مثل حوّا آن زن كه هست خويش را در پاى دين داد دارائي اش را در پى احياى دين داد بنت خويلد افتخار دين توحيد جاويد شد از جود او آئين توحيد در روزهاى آخر عمر از تب درد شمع وجودش آب مىشد گريه مىكرد بنت عميس اسما كنار بسترش بود در لحظه های سخت بالای سرش بود پرسيد بىبى جان چرا در التهابى از مرگ مىترسى و يا فكر حسابى تو شوهرى چون مصطفى دارى خديجه در پيشگاه حق جزا دارى خديجه با اينكه مىدانى به محشر ياورت كيست در گريه و بىتابي ات ديگر سبب چيست؟ فرمود با اسما خديجه غرق ناله بي تاب زهرايم كه باشد چارساله آئينه جان من است اين روح پرور سخت است بر آن چارساله داغ مادر اندوه و اشک من بر آن روح عفاف است بى مادرى جان سوز در شام زفاف است اسما تو بر ریحانه ی من یاوری کن آن شب به جاى من برایش مادری كن شام زفاف فاطمه اسما وفا كرد پيغمبر اكرم براى او دعا كرد بگذشت چندين سال تا يك شام ديگر آن شام يلداى غم و اندوه حيدر اشك غم از چشم شب و مهتاب مىريخت اسما به روى جسم زهرا آب مىريخت کمیل کاشانی - ۱۳۷۸ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان