خالق مرا از اول، کِی آفرید بی تو عالم به عالم ذر، من را ندید بی تو با اولین گناهم، دستم رها شد از بس شیطان مرا به سویش، دائم کشید بی تو یک سال آب و جارو، کردم مگر بیایی یک بار دیگر آمد، بی تو من خسته از زمستان، چشمم به سال نو بود دیدی؟ بهار آمد، اما رسید بی تو مردم تمام خوشحال، از دیدن شب عید من که بدم می‌آید، از روز عید بی تو ابر بهار هر سال، با چشم تر می‌آید از چشم‌های من هم، باران چکید بی تو پا در رکاب کردم، تا در رهت بمیرم دیدم نمی‌توانم، باشم شهید بی تو عید است و کعبه دارد، رخت سیاه بر تن می شد مگر بپوشد؟ رخت سفید بی تو دل بود و عقل بود و، اُمّید بود و شادی این ماند غرق اندوه، آن نا امید بی تو «یابن الحسن کجایی؟ مُردم از این جدایی» آخر نیامدی و، قدّم خمید بی تو ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 18 هزارنفری 🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯