زبس که داد زدم صاحب الزمان بی تو دگر نمانده در این ناتوان، توان بی تو شکست اگر دل ما بند بر نمی دارد به جای خود نشود بند آسمان بی تو دلم شکسته مرا گریه اختیاری نیست گرفته سیل غم از دست من عنان بی تو چه گریه ها که نکردم ز درد بی چیزی جه غصه ها که نخوردم به جای نان بی تو هزار یوسف از این داغ پیرهن گشتند که سرد می رود این خسته کاروان بی تو من و خیال تو و جمعه های طولانی من و کمیل سحرگاه و دوستان بی تو دگر نگاه مکن ،صید تو زپا افتاد رسیده زخم محبت به استخوان بی تو شکایت از تو فقط بر تو می توانم برد که ره به جای ندارند قاضیان بی تو سبو کشان همگی نعره هایشان خشکید عبا به دوش کشیدند می خوران بی تو فدای خلوت آن سید خراسانی جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯