شرارجان بابا سلام بربدن بی سرت كنم؟ ياآن كه گريه برسربی پيكرت كنم؟ بگذار تاكه چهره گذارم به خاك تو آن گه سلام بربدن بی سرت كنم وقتی نظربه شعلهْ خورشيد می كنم ياد ازشرار جان ودل وحنجرت كنم خون میشوددلم زتن پاره پاره اش هرگه نظر به قبر علی اكبرت كنم همرنگ خون دست زپيكرفتاده اش اشكی نثار تربت آب آورت كنم چشمم فتاده است به شط فرات وباز گريـه به ياد لعل لب اصغرت كنم ازآن شبی كه خواهر من ازنفس فتاد هرشب فغان زهجر رخ دخترت كنم بابا چه گويمت چه كشيده است عمه ام بگذار ناله ها به دل خواهرت كنم بابا سرم،تنم، جگرم دردمي كند1 گرخون دل روانه به خاك ترت كنم پيداكندمقام«وفایی» به روزحشر وقتی كه التفات به نوحه گرت كنم ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان